ی بدم؟!!!!
.
.
.
.
یک شبی مجنون نمازش را شکست/بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آنشب مست مستش کرده بود/فارغ از جام الستش کرده بود
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای؟/بر صلیب عشق دارم کرده ای
خسته ام زین عشق دلخونم نکن/من که مجنونم تو مجنونم نکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم/این تو و لیلای تو من نیستم
گفت ای دیوانه لیلایت منم/در رگت پنهان و پیدایت منم
سالها با جور لیلا ساختی/من کنارت بودم و نشناختی