پیرجو
پسندها
16,599

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • نه یه دونه دعوت نامه بیشتر ندارم..صبر کن الان برات میفرستم
    آبجیم به من دعوت نامه فرستاد کوججای کاری عامو!!!!! :دی [IMG]
    اوکی دستت در نکنه به رضا میگم
    نه بابا..:biggrin:
    گربه هاشم خارجکی بلدناااا....کلی هیلیش دارن...:biggrin:
    شانسی زدی یه چیزی دراومدا..هههههههه
    ميدونم اشراق جان...:whistle:
    حالا بهش هيچي نگو، سرش شلوغه لابد!:whistle:
    ميذاره!:whistle:
    من تازه عضو شدم در مورد باشگاه اطلاعات میخوام اینکه چطور دوستامو انتخواب کنم. مرسی
    سلام جناب پیرجو
    جواب خسته نباشیدتو دادم انگار نیومده یه وقت فکر نکنی ما آدم بی ادبی هستیما.
    با سلام خدمت آقای پیرجو
    من برای دریافت مقاله های فارسی امتیاز کافی را ندارم. ولی نیاز مبرم به چند مقاله ارسالی دارم. لطفا مساعدت کنید
    با تشکر
    adely
    ولی بهتاش ...
    اگه تو یه روزی دیگه توی این سایت نباشی
    چقدر دلمون میگیره
    دیگه اون موقع به کی بخندیم؟؟؟؟؟
    لرد سایه ی تورو از سر این سایت کم نکنه

    راستی...برو دو کلاس زبان خارجی یاد بگیر
    برای آینده ات خوبه
    بچم همین الانشم مهندسه
    مهندس زبان های خارجکیه
    تازه جدیداً دکتر هم شده
    اون تنبک زنه من بودم دیگه نه؟

    مادر جون، برو بشین سر درس و مشخت
    از پسر من یاد بگیر
    پس فردا مهران من می شه دکتر مهندس
    اما تو چی؟؟؟؟؟
    هی بشین عمرتو توی این سایت تلف کن
    دسته گلت درد نکنه
    یه دنیا ممنونت میشم

    من برم، میام امشب

    روزت قشنگ :gol:
    مرا این چرخ گردون هراسی نیست
    ما چرخامون رو قبلا زدیم جوجه
    دستت درد نکنه
    7م امتحان دارم و با این اوضاع پست که هست، فکر نکنم قبل 7م کتاب به دستم برسه
    ممنون از لطفت :gol:

    فقط اون قسمت جدوله رو کمکم کنی خیلی ممنونت میشم :gol:
    پیرجویی سلام
    خوبی ؟

    اون جدوله بود که گفتی ( از کتاب مادوکس )
    میشه برام بزاریش ؟ ممنونم :gol:
    تو برو خوش باش که اسمشو می ذاری اسکی بازی
    من اسم اینو قدم زدن مورچه هم نمیذارم


    حالا من سوتی هستم
    تو چی؟
    آبلیمو ...
    سوتی های خودتو گردن پسر من ننداز

    تو به سوتی دادن شهره ی شهری


    هنوز
    به زندگی عادت نکرده است
    و رنج می برد
    از ایستادنش روی زمین
    که سیاره را سنگین تر می کند ...

    می خواهد بخار شود
    بادکنکی شود
    گره خورده با نخی
    به انگشت کودکی ...

    هنوز
    به زندگی عادت نکرده است ...
    وقتی شروع می کند به دویدن
    بی آنکه از جغرافی
    چیزی بداند
    تمام زمین را
    دور می زند
    آنچنان تنگ
    مرگ را در آغوش می فشارد
    که گویی نخستین معشوقش را !

    هنوز
    به زندگی عادت نکرده است
    و هر صبح
    نگاه که می کند به من
    گویی در نگاهش معجزه ای رخ داده است ...!

    " شبنم آذر "
    مدير جون، من دارم ميرم.
    فقط بيزحمت اين فيلمه اگه دمه دستته، براي من بذارش...
    بي نهايت تشكر.:gol::smile:

    شبت بخير و التماس دعا:gol:
    دوره اش رو تو بهمن احتمالا خواهم رفت!
    ولي اگه بذاري هم بد نيست!
    ممنون ميشم لينكشو بدي.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا