lili 68
پسندها
572

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره



  • دخترک در برابر دفتر خاطراتش نشست ...

    آرام آنها را ورق زد ...

    صحنه ها پی در پی اجرا می شدند ...

    کارگردان ناتوانی بود که از مونتاژصحنه ها برنمی آمد !

    بادی وزید ...

    برگها به سرعت ورق خوردند ...

    مثل سالهایی که سریع و بی سر وصدا از پیش چشمانش عبور کردند ...

    و او غرق در اوهام دنیا

    رفتن هیچ کدام را حس نکرد ...


    ....


    خدایی دید ...

    نوری دید ...

    تسبیح... گل...پرنده...درخت...

    و حالا اشرف مخلوقات : انسان !

    اشرفی که کنار ادات ایمان

    گل...پرنده ... درخت

    احساس حقارت می کرد !


    ...


    باران بارید ...

    خاطراتش را شست و با خود برد !

    او ماند ...

    بغض ماند ...

    تنهایی ماند ...

    و

    نوری که در خاطراتش گم شد ...!


    NasibeH
    سلام
    خوبی؟
    خوش حال میشم بیای اینجا و نظرتو بگی
    درسهایی که از تاریخ یاد نگرفته ایم
    سلام
    اها
    حالا فهمیدم
    سر کار خانم من هی گفتم خدا من شما رو نمیشناسم
    باکس هم شوخی نمی کنم
    این خانمه چرا بهم میگه با حالی از خودتونه؟؟؟
    تا این پسر خوشمله رو دیدم
    اسمش چی بود تا مایه های محمد بود
    به هر حال خیلی با حاله خدا حفظش کنه
    راستی اگر عیده عید شما هم مبارک
    موفق باشید
    تورج
    قرص آهن را همراه با میوه و سبزی مصرف كنید

    هنگام صرف غذا صحبت نكنید

    تخته گوشت مناسب برای رشد باکتری

    شایع ترین بیماری غیرالتهابی مفصل

    از ویتامین k غافل نشوید
    .
    رفتی؟
    خوش بذگره!
    به آمی هم سیلام برسون, بگو آخرش نفهمیدیم بخاطر کدوم تایپیک اخراج شدیا!
    قاطیما...!
    یا حق...!
    نه بابا!
    اصلا حواسم نبود که فردا عیده...!
    هیچ فرقی هم نمیکنه!
    خیر سرم, عروسی هم دعوتم!
    ولی هنوز لباس هم نپوشیدم...!
    ایشالا همیشه, احساس شادی و ازادی کنی.......!
    مرسی!
    عید شما هم مبارک...!
    همچنین عید خانواده ی محترمتون رو هم تبریک میگم...!
    چه خبرا؟
    سلاااااام
    خووووووبی ؟ عیدت مبارک دوست خوبم :gol:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا