تازه باره هم سپاس
این کلمه به جای دوباره به کار میبرم منم ازنوشته های شما لذت میبرم نوشته هنرمند رو از نوشته شما گرفتم
"یه وقتی ادم خودش نمی دونه چه میخواد چش شده..."
اول از راهنمای تون سپاسگذارم
دوم اینکه انچه مینویسم در این قسمت از احساس اکنون من حکایت میکند وحتی تا قبل ازین که انگشتانم کیبورد را لمس کند روحم از انچه مینویسم بی خبر است ومطمن باشید که اگر کلمه ازخودم نبود هرگز روا نمی داشتم که نوشته شود
سلام گلاب خانم احساس میکنم یاداشت هایی که در قسمت دست نوشت ها میزارم جای دیگری باید گذاشته شود چون بطور درست نمیدانم دست نوشته چیست ایا دکلمه ها یا شعر را هم شامل میشود
گویند صدای خفاش ها آنقدر بلند است که ما تونایی شنیدن آن را نداریم
و چه زیباست این گوهر ناب ...
خدایی که در همین نزدیکی است
اما دریغ
بارها دچار عجز و ناتوانی شدیم
و تو را ندیدیم