حــامد
پسندها
8,989

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام، چشم اون رو هم مبرات میفرستم، در رابطه با تغییر نام کاربری هم چشم. همون جوری که می خواهی باشه رو بنویس من انجامش میدم.
    وقتی که دست و پای ذهن بسته باشد

    وقتی که چشمها سياهی می‌روند

    وقتی که گوشها جز زوزه باد چيزی نمی‌شنوند

    شعری هم زاده نمی‌شود !
    بنی آدم سرشت از خاک دارد / اگر خاکی نباشد آدمی نیست
    سلام
    حالت خوبه؟
    شعر هایی که واسه بچه ها میفرستی خیلی قشنگه
    میشه لطف کنی واسه من هم بفرستی
    ممنون
    تولدت مبارک عزیز:gol:
    ایشالا که عمر طولانی و باعزت داشته باشی:gol:
    سلام رفیق
    بیا اینجا برات سورپرایز داریم
    :gol: تولد تولد :gol:
    :w32::w33::w40::w42::w14:تولدت مبارک:w14::w42::w40::w33::w32:


    انشالله که 200 ساله بشی مادر با 200تا نوه ونتیجه دورو برت:w36:
    سلام!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    خوبيد؟
    خوش ميگذره؟
    ايام به كام هست؟


    من دختری بودم

    تنها در دنیای خودم

    آروزیم خانه ای بود در بین درختان ...

    من یک رویا داشتم

    که از بلندترین نقطه پرواز کنم !

    ...

    میان برگها قدم زدم

    و از خدا پرسیدم

    من کجا هستم ؟!

    ...

    ستاره ها به من لبخند زدند

    و خدا با خیالی آرام به من گفت

    در من ...

    ...

    حالا که زمان گذشته است

    و خاکستری شده ام

    آماده ام تا

    از بالاترین نقطه پرواز کنم

    ...

    وحالا میفهمم خدا به من چه گفت ...!


    در ابتدای زمین

    کنار آسمان نشستیم

    و دعا کردیم

    شاید ...

    تمام آرزوهایمان

    باران شود ...

    ندانستیم

    تمام خاکسترمان را

    آب خواهد برد

    .

    .

    .

    با چشمهایی سرخ و سنگین

    به آرزوهای دور و دراز خوابهای کودکیمان

    نگاه می کنیم ...

    و بی هیچ قصه ای

    به خواب می رویم ...!


    خاطرات کودکي من ... کودکي تو ...

    خوشبختي را

    به رنگ ديروزها

    ترسيم کرده اند ...

    روزها چه زود گذشت ...

    و ما چه ساده گم شديم ...!
    سلام خوبی ؟ می خواستم بدونم چطور می تونم مطلبی رو که راجع به توربین بخار ارائه کردی رو دانلود کنم؟ کمکم کن ممنون میشم فعلاً


    در زندگی لحظاتی هست

    غرق شان که باشی

    نه می بینی و نه دیده می شوی !

    نه باران خیس می بارد

    نه زمین سرگردان خودش است ...

    نه سیب ممنوع است و نه گندم

    .

    .

    .

    لحظاتی که می شود دور از چشم دنیا

    با تنهایی عشق بازی کرد !

    لحظاتی که خدا از تنهایی زاده می شود ...!


    خوشحالم !

    لااقل برای اینکه تو را در خواب ببینم از هیچ کس اجازه نخواهم گرفت ...

    چگونه بگویم ؟!

    دلم برای خدای معصومی که در قلب تو زندگی می کند تنگ شده است ...

    دلم تنگ شده برای هر آنچه از دست داده ام ...

    چشمانم گریانند برای هر آنچه نداشته ام ...

    دستانم پروانه ای می خواهند که هرگز پریدن را از یاد نبرد ...

    و روحم ... شوق پرواز دارد !

    همراه با بادبادکی که در کوچه های کودکی از میان انگشتانم رها شد ...

    و به آسمانها رفت تا هم بازی فرشته ها شود ...!
    الان اتفاقی تاپیک خداحافظیت رو دیدم. نمیشد بگی؟ واقعا که ...


    بیا کودکانه و بی خبر امید ببندیم

    به تک تک شاخه های درخت خیالمان !

    نگاه هایمان را گره بزنیم

    به آبی بی کران آسمان

    و دست هایمان را ، به هم ...

    بیا ساز بزنیم ، تا روزگار بی وقفه برقصد برایمان !

    و پاک کنیم

    رد پای تمامی این رهگذران مضطرب را !

    چه فرقی می کند خوب ِ من ؟!

    تا آن هنگام که این باران دلتنگی بند بیاید

    زیر چتر خیال می خوابیم ...

    کودکانه و بی خبر ...!


    نیلوفر
    سلام ,این حرفها چیه که گفتی؟خداحافظی چیه؟علم پایان نداره بعدشم وظیفه تو نیست که باشگاه رو فعال نگه داری دیدی که وقتی تو اطلاعات میذاشتی بچه های دیگه هم سعی می کردند هر چی می دونند ارائه بدند پس خداحافظی بیمعناست.کمبود وقت هم نمیتونی بهانه کنی چون خودت به من گفتی من کمبود وقت رو قبول ندارم .هر از چند گاهی اینجا سر بزن .
    خدایا،مرا با درد آشنا کن که به ارزش کیمیایی درد پی ببرم ونا خالصی های وجودم را در آتش درد بسوزانم وخواسته های نفسانی خود را زیرکوه غم ودرد بکوبم وهنگام راه رفتن بر روی زمین ونفس کشیدن هوا ،وجدانم آسوده وخاطرم آرام باشد تا به وجود خود پی ببرم وخوش دارم که فقیری بی نیاز باشم تا جاذبه های مادی زندگی مرا از زیبایی وعظمت تو غافل نگرداند.


    امروز دیدم ...

    فهمیدم

    چقدر ...

    چقدر زیباست ...

    انعکاس آسمان بر روی زمین خیس از باران ...

    آسمانی سربی ...

    خاکستری های متفاوت ...

    و چشمانی که نیاز به بالا نگریستن نداشت ...

    باران که می بارد تو همیشه می آیی ...

    انعکاس زندگی همین دور و برهاست

    نگاه کن شکوه زندگی را ...

    خدا همین جاست ...!


    وقتی خدا غمگین می شود

    و راه می رود

    از جای پاهایش " پاییز " می روید ...


    رها یوسف نژاد
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا