shahryar14
پسندها
1,213

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • پسر کوچولو اینجوری گفت :
    " قاشق من وقت غذا
    پرت میشه گاهی رو زمین "
    اون پیرمرد جواب دادش :
    عینهو من...

    پسر کوچولو اینجوری گفت :
    " شلوارمو گاهی روزا خیس میکنم "
    اون پیرمرد با خنده ای جواب دادش:
    عینهو من ...

    پسر کوچولو اینجوری گفت :
    " بیشتر وقتا زیر گریه می زنم "
    اون پیرمرد جواب دادش :
    عینهو من ...

    پسر کوچولو اینجوری گفت :
    " و اما بدتر از اینا -
    حس میکنم ، بزرگترا
    به من توجه ندارن "
    تا اینو گفت -
    گرمی یک دست چروکیده و پیر
    دست اونو ، تو دست گرفت -
    جواب شنید :
    عینهو من...

    "شل سیلور ستاین"


    خدايا، ما را ببخش، اين‌ تعريف‌ انسان‌ نيست. ما ديگر ايوب‌ نيستيم...

    .

    .

    .

    خدايا اما به‌ ما برگردان، آن‌ معجون‌ تلخ، آن‌ اكسير مقدس، آن‌ صبر قشنگ‌ را ...
    طعمش‌ تلخ‌ بود. تلخي‌اش‌ را دوست‌ نداشتيم...نمي‌دانستيم‌ كه‌ دواست. دواي‌ تلخ‌ترين‌ دردها...نمي‌دانستيم‌ معجون‌ است! معجونِ‌ انسان‌ شدن...گمش‌ كرديم. شيطان‌ از دستمان‌ دزديد! بي‌طاقت‌ شديم‌ و ناآرام. دهانمان‌ بوي‌ شكايت‌ گرفت‌ و گلايه...‌

    و تازه‌ فهميديم‌ نام‌ آن‌ اكسير مقدس، نام‌ آنچه‌ از دستش‌ داديم، «صبر» بود...

    ديگر عزم‌ آهني‌ و طاقت‌ فولادي‌ نداريم، ديگر پاي‌ ماندن‌ و شانه‌ سنگي‌ نداريم. انگار ما را از شيشه‌ و مه‌ ساخته‌اند. براي‌ شكستن‌مان‌ توفان‌ لازم‌ نيست. ما با هر نسيمي‌ هزار تكه‌ مي‌شويم. ترك‌ مي‌خوريم. مي‌افتيم، مي‌شكنيم، مي‌ريزيم‌ و شيطان‌ همين‌ را مي‌خواست!

    خدايا، ما را ببخش، اين‌ تعريف‌ انسان‌ نيست. ما ديگر ايوب‌ نيستيم...

    از اينجا تا تو هزار راه‌ فاصله‌ است. ما اما چقدر بي‌حوصله‌ايم. ما پيش‌ از آنكه‌ راه‌ بيفتيم، خسته‌ايم. از ناهموار مي‌ترسيم، از پست‌ و بلند مي‌هراسيم، از هر چه‌ ناموافق‌ مي‌گريزيم...
    شانه‌هايمان‌ درد مي‌كند، اندوه‌هاي‌ كوچكمان‌ را نمي‌توانيم‌ بر دوش‌ كشيم،ما زير هر غصه‌اي‌ آوار مي‌شويم، توي‌ سينه‌ ما جا براي‌ هيچ‌ غمي‌ نيست...
    سلام داداش گلم

    مسافرت بودم... یه دنیا ممنون بخاطر متن های پرمعنایی که برام گذاشتی:gol:
    سلام
    ممنون از پیام های زیباتون
    چشم . وقت کردم حتماً سر میزنم .
    موفق باشید
    یا علی
    خلل پذیر بود هر بنا که می بینی به جز بنای محبت که خالی از خلل است
    ان سوی دلتنگی ها خدایی هست که داشتنش جبران همه نداشتن هاست.
    منم همین طور
    تا اون جایی که بتونم حتما .توکل به خدا
    سلام به شهریار گلم
    آقا دستت درد نکنه عالی بود
    قربونت
    خدا براتون نگهش داره.چه ماه شده.خوش به حالتون.حتما هر دفعه که میبینینش کلی ذوق میکنین.
    سلام
    خیلی ممنون از همکاریتون .
    موفق باشید.
    خیلی مخلصتم دوست عزیز
    با اجازه شما البومهات را هم دیدم
    چقدر نازه،خدا حفظش کنه
    سلام مهندس
    من اصولا دوست زیاد را ، دوست دارم به همین خاطرم با شما هم دوستم
    از جملاتت خیلی خوشحال میشم دستت درد نکنه
    خوشحالترم میشم اگه دوستیمون تقویت بشه
    من شرمنده هستم که نمیرسم خیلی احوال پرسی کنم چون دوستام خیلی هستن و کارم خیلی مشکل شده
    چه غزل ناز بامزه ای دارین .خدا حفظش کنه واستون .
    دنیای بچه ها عالمی داره :ساده و در عین حال زیبا.بعضی وقتا درس زندگیه واسه ماها.:gol:
    خواهی که یگانه دو عالم باشی

    و ز رتبه ، ز عالمی مقدم باشی

    کن پیشه خود چو مهر فیاضی را

    تا تاج سر عالم و آدم باشی
    "ببخشیدنمیدونم شاعرش کیه ، اما میدونم روی لوحهای قبر، توی تخت فولاد اصفهان نوشته شده "
    :gol:
    بله دلگیره ولی وصف حال زندگی خودمه !ببخشید اگرباعث دلگیری شما شد
    همنوع خود را با نیکی تنبیه کن و شر او را با بخشش از خود دور بگردان
    حضرت علی
    از دو چیز به خدا می نالم :
    سادگی و بیهوشی مردم درستکار، زیرکی و فراست اشخاص متقلب و خائن.
    "حضرت علی (ع )":gol:
    ممنون شهریار جان
    جملاتی که میذاری خیلی به دل میشینه..ممنون:gol:
    عکستونو عوض کردین دختره تونه؟
    ممنون بابت جمله
    سلام
    خوبید؟
    چه آواتار قشنگی خدا نگهش داره
    ببخشید خیلی کم میام که دیر به دیر تشکر میکنم
    اگر وقت کردید البومای غزل جان رو جدید کنید خیلی دوست دارم عکسای جدیدشو ببینم
    ممنون
    آواره
    نيمه شب بود و غمي تازه نفس
    ره خـوابــم زد و مـــانــدم بــيــدار
    ريــخــت از پــرتـو لــرزنـده شـمــع
    ســايـــه دسـتــه گلـي بـــر ديـوار
    هـمـه گـل بود ولي روح نداشـت
    سايـه‌اي مـضـطـرب و لــرزان بود
    چهره‌اي سرد و غم انگيز و سياه
    گــويـيـا مــرده ء سـرگــردان بـــود
    شمع خاموش شد از تـنـدي بـاد
    اثــر از ســايــه بـــر ديــوار نـمــانـد
    كس نپرسيد كجا رفت ؟ كه بود ؟
    كــه دمـي چـنـد در ايـنـجا گذرانـد
    ايــن منـم خستـه درين كلبه تنگ
    جسم درمانده‌ام از روح جـداست
    مــن اگــر سايــه ء خـويـشم يـا رب
    روح آواره مـن كـيـست ؟ كجاست ؟
    می خوام اون خواب دیشبی رو بر دارم
    اون رو ببرم توی " فریزر " بذارم
    تا که یه روزی توی اون سالهای دور
    که پیر شدم ، موی سفید زیاد دارم
    اون خواب دوست داشتنی رو
    -که منجمد کرده بودم -
    برم ، از اون جا بر دارم
    از یخ و سرما در آرم
    گرمش کنم
    اون وقت اون رو جوش بیارم
    اون وقت اون انگشتای سرد پاهام رو
    بشینم و ، خیلی عمیق ، توش بذارم...
    "شل سیلور ستاین"
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا