*زهره*
پسندها
14,783

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • علیک سلام

    دو هفته نبودم حالی نپرسیدی

    برم پیش سرمد گلایه کنم :D

    خوبی ؟ چه خبرااا ؟ خوش گذشت این چند روز ؟
    به یاد شهدای راه آزادی

    يک پنجره به لحظه ي آگاهي و نگاه و سکوت

    اکنون نهال گردو

    آنقدر قد کشيده که ديوار را براي برگ هاي جوانش

    معني کند

    از آينه بپرس

    نام نجات دهنده ات را

    آيا زمين که زير پاي تو مي لرزد

    تنهاتر از تو نيست ؟

    پيغمبران ، رسالت ويراني را

    با خود به قرن ما اوردند

    اين انفجارهاي پياپي،

    و ابرها مسموم ،

    آيا طنين آيه هاي مقدس هستند؟

    اي دوست، اي برادر ، اي همخون

    وقتي به ماه رسيدي

    تاريخ قتل عام گل ها را بنويس
    اشك در چشمانش حلقه زده بود ...

    شانه هايش مي لرزيد ...

    نگران ...

    گوش مي داد به درد دل هاي ....

    و مانده بود سر دوراهي كه جوابش را بدهد يا ...

    مي دانست اگر هماني بشود كه او مي خواهد

    او را در چاهي عميق انداخته !

    و اگر هم جوابش را ندهد باز هم مي شود

    همان خدايي كه نه او را مي شنود و نه دركش مي كند ...!
    سلام احساس میکنم دختری اهل هنر باشی و دقیقا در نقطه ای مقابل من ایستادی؟!!چون من به جز اتل متل توتوله هیچ شعری بلد نیستم و این خیلی خوبه امیدوارم کمکم کنی اخه من تو صفحه دوستام یه دونه دوست دارم اونم تویی ممنون.
    گاهی کمی آن طرفتر نیم نگاهی انتظارت را می کشد و بس...آسمانی باش و به زمین دل نبند که خاک بی سرشت زمین پای در بندت می کند !
    افسوس، ما خوشبخت و آراميم
    افسوس، ما دلتنگ و خاموشيم
    خوشبخت، زيرا دوست مي داريم
    دلتنگ، زيرا عشق نفرين است
    قول ميدهم كه بخندم
    آري تنهاي ام را پشت سر ميگيرم و
    برايت تا به صبح ميخندم
    سلام
    دیدم اهل بوشهری یاد اون قدیما افتادم.
    من دوران دانشجویی (کاردانی)بوشهر بودم،
    معتاد اون غروبای دلگیرش شده بودم ،هر روز غروب
    ناگفته هامو با خورشید میگفتم اون مثل من تنها بود وبه من گوش میکرد ،سرخ وکبود می شد و بعضی وقتا باهم گریه می کردیم دلم برای دریا و ساحلش برای صدفا و موجا نخل هابرای خاک گرمش ... تنگ شده
    یادش بخیر
    یادش بخیر
    عمر بگذشت به بی​حاصلی و بوالهوسی***ای پسر جام می​ام ده که به پیری برسی
    چه شکرهاست در این شهر که قانع شده​اند***شاهبازان طریقت به مقام مگسی

    دوش در خیل غلامان درش می​رفتم***گفت ای عاشق بیچاره تو باری چه کسی
    با دل خون شده چون نافه خوشش باید بود***هر که مشهور جهان گشت به مشکین نفسی
    لمع البرق من الطور و آنست به***فلعلی لک آت بشهاب قبسی
    کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش***وه که بس بی​خبر از غلغل چندین جرسی

    بال بگشا و صفیر از شجر طوبی زن***حیف باشد چو تو مرغی که اسیر قفسی
    تا چو مجمر نفسی دامن جانان گیرم***جان نهادیم بر آتش ز پی خوش نفسی

    چند پوید به هوای تو ز هر سو حافظ***یسر الله طریقا بک یا ملتمسی:w16::w16:
    خوب اینجا هر اتفاقی میفته به سرمد ختم میشه:w15:
    شوخی کردم
    رسیدگی شده؟خبر ندارم:w05:
    سلام زهره جان:gol:
    خوبی خانومی؟خوش میگذره؟
    خسته نباشی عزیز:victory:
    سلام زهره گلم
    خیلی شعر قشنگی بود ممنون.
    می تونم بدونم از کیه؟
    سلام زهره خانوم خوبی
    اهل خوده بوشهری یا گناوه ای هستی ؟
    سلام زهره گلم
    خوبی عزیز دل؟
    خوش میگذره؟
    امیدوارم موفق و سلامت باشی.
    معبدی است
    سرد ...
    یک مشت خشت
    یک مشت الوار
    معبدی است
    پوچ
    پوچ
    .
    .
    .
    سرد است و پوچ
    تاریک و بی روح ...
    معبدی است
    .
    .
    .
    کودکی وارد می شود
    کودکی ...
    معبد گرم می شود
    گرم ...
    پر می شود
    پر ...
    .
    .
    .
    کودک دعا می کند
    دعا ...
    معبد نورانی شده است ...
    نورانی
    .
    .
    .
    آری !
    دلی باید و حاجتی ...
    معبد پاک شده است ...
    مقدس ...
    میان بیگانگی و یگانگی هزار خانه است... آن کس که غریب نیست شاید که دوست نباشد! کسانی هستند که ما به ایشان سلام میگوییم و یا ایشان به ما، آن ها با ما گردیک میز می نشینند،چای می خورند ،می گویند و می خندند. "شما" را به "تو" ،"تو" را به هیچ بدل می کنند! آن ها می خواهند که تلقین کنندگان صمیمیت باشند. می نشینند تا بنای تو فرو بریزد...!
    يك درخت
    با ساقه هاي خيالي
    با خاطره برگهاي كه سبز بود
    آينه مي داند
    اين تمام من است
    سلام
    من نمیدونم چطور توی سایت بصورت آنلاین مشاعره کنم
    لطفا منو راهنمایی کنید.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا