منم از همون جهت پرسیدم جنسیتشو که بیام کمکت ....بیام یا خودت حریفی ؟؟؟
تقلب.....نه من متقلب نیستم ......در حین رساندن تقلب گفت دستا بالا .....کلا دوست داره به من گیر بده ..منم الان دارم تنبیهش میکنم بدون من کلاسش کلاس نیست که ......
همینه که میگن دخترا نباید مدیر بشن ...چون جنبه ندارن ... فورا حرف از اخراج و اینا میزنن...به بحث و گفتمان هیچ حرفه ای ندارن...میخوان سریع میدون رو ترک کنن یا از این کارا... خب مرد نیستید تا آخرش مبارزه کنین...
آخييي ......آخه مورچس زود دق ميكنه ...........ولي تنها باشه سر عقل مياد بچم .........آخه من مثلا مادر بزرگشم بايد يه كوچولو دفاع ازش كنم تو جمع سه نشه .......فرض كن اخراج شه .....چه باحال
وزن ؟؟؟
اتفاقا علوسیه یکی از دوستانمه تو تیر تصورشو بکن همون روزی که اخرین امتحانم هست ...با سرعت نور باید امتحان بدمو بعدش خودمو برسونم عروسی ....چه شود خدا داند ....اره کمی باید برم تو فکر رژِم
نشد دیگه نشد دیگه آرامش....قرار نبود گریه کنیا.... من و تو باهم دوستیم.... من هیچ وقت نمیام جای تو رو اونجا بگیرم...با آناهیتا هماهنگ کردم چند شب که خونه و جای خواب نداری ، بری پیشش ...چون میدونم خیلی دوسش داری با اون هماهنگ کردماااا....
وای چقدر خوشحالم یه دوست فهیم و ملیح دارم ..به خودم افتخار میکنم ......
الان یونیم استاد دیر کرده منم گفتم یکسر بپرم ببینم دوستان در غیاب ما چه میکنن ...انگاری همین که اومدم تو رفتی ها .....اره منم برم دیگه ....استاد انگاری اومد ......
آرام اين جوجه ميگه آرامش با منه (يني با عرفاني).....سركارت گذاشته ..........منظورش اينه كه تو منو سر كار گذاشتي .....هي ميگه آرامش چيزه ....يه حالي من از اين عرفان بگيرم
میترسم یه چی بهت بگم آخر عمریت یه بلایی سرت بیاد بمونی رو دست بابا مامان بی چارت....
میگن خانه ی سالمندان رو دارن باز سازی میکنن... مشکل که نیست برات؟؟؟ پتو متو کم ندارین...؟!
هی بازیگر! گریه نکن! ماهمه مون مثل همیم
صبحا که از خواب پا میشیم نقاب به صورت می زنیم
یکی معلم میشه و یکی میشه خونه بدوش
یکی ترانه ساز میشه یکی میشه غزل فروش
کهنه نقاب زندگی تا شب رو صورتای ماس
گریه های پشت نقاب مثل همیشه بی صداس