هوووووووووووووم

..اوهوم جوجو

ترسیدی ؟؟؟

نترسیدی هنوز .

...برره رو نگاه میکردی بابای فرهاد همون طوری دارم صدات میکنم ...


هدف ترسونت بود و اعتباره دیگری نداشت

خبر اینکه دوباره کلاسا شروع شده

..میدونم اصلا در جریان نبودی و این خبر خوشایندی برات نیست .

..و اینکه خوب ..فعلا خبر خاصی که بدرت بخوره ندارم


چه خوب پس داری درس میخونی افرین پسر خوب

...کاره خیلی خوبی میکنی ..نمیدونم جوجو تو باشگاه دیگه حس و حال قبلیو ندارم منم دیگه باید مثل تو بیشتر به درس و مشقم برسم .....


فعلا
