yunes_prg
پسندها
8

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • نمی دانم....

    ســـیگار می کــشم یا حســـرت نبودنت را ... !

    ریه هایم را پر از دود می کنم یا پر از آهِ رفتنت ... !
    ... ...
    نمی دانم تو را دود می کنم یا خاطراتت را ... !

    اصلا چه فرقی می کند ... !؟

    تو رفته ای و من

    سیگار و حسرت و آه را با هم می کشم
    اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم...

    هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم...

    هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره...

    هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره...
    چقدر دلم میخواهد نامه بنویسم....

    تمبر و پاکت هم هست....

    و یک عالمه حرف....

    کاش کسی جایی منتظرم بود....
    چقدر سخته
    چقدر سخته که عشقت روبه روت باشه
    نتونی هم صداش باشی
    چقدر سخته که یک دنیا بها باشی
    نتونی که رها باشی
    چقدر سخته….
    چقدر سخته که بارونی بشی هر شب
    نتونی آسمون باشی
    چقدر سخته که زندونی بمونی
    بی در و دیوار نتونی هم زبون باشی
    چقدر سخته….
    چه بد بخته قناری که بخونه
    اما رؤیاش حس بیرونه
    چه بد بخته گلی که مونده تو گلدون
    غمش یک قطره بارونه
    چقدر سخته که چشمات رنگ غم باشه
    ولی ظاهر پر از خنده
    چقدر سخته که عشقت آسمون با باشه
    ولی آسون بگن چنده
    چقدر سخت کلامت ساده پرپر شه
    نتونی ناجیش باشی
    چقدر سخته که رفتن راه آخرشه
    نتونی راهیش باشی
    چقدر سخته تو خونت عین مهمون شی
    بپوسی قصد بیرون شی
    چقدر سخته دلت پر باشه ساکت شی
    ولی ، تو سینه داغون شی
    چقدرسخته که یک دنیا صدا باشی
    ولی از صحنه خوندن جدا باشی
    چقدر سخته که نزدیک خدا باشی
    ولی غرق ادا باشی
    دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ست

    تو مرا باز رساندی به یقینم کافی ست

    قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو

    گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست

    گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم

    گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست

    آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن

    من همین قدر که گرم است زمینم کافی ست

    من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه

    برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست

    فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز

    که همین شوق مرا، خوب ترینم! کافی ست ...
    دوست داشتن،

    صدای چرخاندن کلید است در قفل.

    عشق،

    باز نشدن آن.

    کاری که ما بلدیم اما...

    باز کردن در است

    با لگد...
    "دُنـیـایـــِ مـَجـازیــــ" شـلـوغ تـریـنــ سـرزمـیـنِ تـنـهـایـی استـــ...


    بـا هـمـه کَســـ هستـی و


    بـا هیــچــ کـَســـ نـیـسـتـیـــ !!!

    روی ِ سیـــــــم ِ خــــــاردار ، بــالــــــه مـی رقـصـــــــم !

    بگـــــذار زخــمی شــونــد پــاهــایـــــم !

    مـن بهــــــانـه ای می خـــــواهــم بـــــرای ِ نــــرفــتن

    حــــالا کـــــه تــــو

    راهــــم را ،

    ســــد نمــی کـــنی !!




    وقتی که از تمام خوشی هایت گذشتی
    و زندگی ات را وقف فرزندانت کردی
    وقتی که آنها را به آرزو های کوچک و بزرگشان رساندی
    وقتی که دیگر از جوانیت چیزی باقی نماند تا به پایشان بریزی
    آنوقت می توانی در خانه سالمندان رسم روزگار را تحسین کنی....




    دستانـــم را کـــه میگیری

    من دیـــگر از آن خـــود نیستم

    حـــرارتـــم بــــه اوج میرسد

    و نمیدانم کـــــه این از شرم است

    یــــــــــــــــــــــــــا

    تصـــور روزهـــایـــی کـــه بـــایـــد نبودت را لمس کنــــم . .
    دیگر با عروسک هایم بازی نمی کنم.
    بزرگ شدم،
    خود عروسکی شدم،
    ...
    آنقدر بازی ام دادند
    که قلبم با تکه پارچه های رنگارنگ وصله خورده است…
    ... لااقل، تو دیگر قلب پارچه ای ام را پاره نکن ...



    با کوهی بر دوشم
    از کنار نگاه بی تفاوت تو میگذرم
    در خیالم بدنبال
    کمکی از تو میگردم
    چشم بر هم میگذارم
    و بر رویاهایم میخندم....
    یا نگاه تو كه پر عصمت و ناز ...
    بر من افتد چه عذاب و ستمی ست!
    دردم این نیست ولی
    دردم این ست كه من بی تو دگر
    از جهان دورم و بی خویشتنم
    مرا مرده فرض کن
    و خانه ام را قبر رفیق
    حالا بیا و سنگ بردار
    سه بار به شیشه ام بکوب و
    آرام بگو
    که چقدر دلت برایم تنگ شده
    دلم که از غصه مرد
    برای شادی روحم
    فاتحه هم نخواستم
    لااقل پشت مرده صحبت نکن

    همیشه باش
    حضور داری

    در تمام روزهایی که من فکر می کنم زندگی زیباست

    و زیبایی حضورت لحظه هایم را چه عاشقانه کرده

    و من با تو زندگی را دوست دارم

    وقتی هستی آسمانم آبی ست...خالی از طوفان دلتنگی

    و گنجشکها هم صدای عشقند و آواز خوشبختی می خوانند

    گلها به رویم لبخند می زنند و نسیم چه مهربان است با من

    شمعی هستی برای پروانه ای که بی قرار طواف می کند تو را

    و مهمانی لبخند هاست بر لبهای خاموش

    چشمهایم را بسته ام و حضورت را با همه وجودم حس می کنم

    و در سینه فریاد دوستت دارم سر می دهم

    تا کسی نشنود و نداند راز بودنت را.......................
    ممنونم رفیق ...مطالبت خیلی قشنگ و بامزه بودن...ممنونم...شادباشی یونس جان.

    تمام گناهان فاحشه های عریان



    به اندازه یک دروغ نجیبانه ی تو نیست



    که نجابت با تو بیگانه است



    و تو فقط نجیب بودن را بازی میکنی!!


    صـدایـم کـردی
    گـلـم×
    زیـبـاتـریـن گـُل هـم
    زود پـژمـرده‌ خـواهـد شـد
    پـس
    بـر فـراز عـطـر آن خـم شـو
    لـحـظـه هـا بـا شـتـاب در گـذرنــد /.



    به پایان می رسد

    از فردا برایم چیزی نگو !

    من نمی گویم " فردا روز دیگری ست "

    فقط می گویم...

    " تو روز دیگری هستی "

    تــــــــــــــــو........

    فردایی.

    همان که باید بخاطرش زنده بمانم.



    چـرا یــادم نـمـی مـانــد
    کـه آدمـی
    گـاهـی بـایــد
    بــه سـانـسـور كـردن هـمـه ی درونـیـاتــش بـپـردازد
    حـتـی افـکـار
    و عـواطـف
    و احـسـاساتــش /.



    زنـی را دیـدم
    تـنهـایـی× را تـرجـیـح مـی داد
    تـا بـا او بـودن را.
    هـر چـنـد تـنـهـایـی روحـش را مـی آ زُ ر د،
    امـا بـا او بــودن
    روح و جـسمـش را مـی آ زُ ر د /.



    بــه نـجـــوایــے صـــدایـــمـ کــن ...

    بـِـــدان آغـــوشِ مـــن بـــاز استـــــ ...

    بـــراے درکـــِ آغـوشـمـ شـــروع کـــن ...

    یکــ قــــدمـ بـــا تــــو ...

    تمامـِ گــــامـ هـــاے مـانـــده اش بـــا مــــن ...


    در آغوشَــم کــ‌ه مـــــے‌گـیــری

    آنـــقــــ‌‌در آرام مــــے‌شــــوم

    که فـَـرامــوش مـــے‌کــــنـم

    بـایـد نَفـَـــس بــکـشـــم . . . / .


    مثـــل سیگـآر اســت خـآطــــــره

    حـآل میـــــدهد

    امـآ از درون میپـــــوسـآنت تــورـآ

    بـآنوـی پریشـان شـب

    دغـــدغه ی خـود رـآ در آغـوش بگـیر و بخـوـآب

    هیچکـس آشفتگـی ات رـآ شـآنه نخوـآهد کـرد

    این جمـع پر از تنهـآیی است!



    ✖لـــــِیـدے دُختَـرے بـآ اِسآنسـ سےـگـآر✖
    قطره ای از دریایی بیکران نخبه های ایرانی:

    امید كردستانی: معاون ارشد سایت google

    فرزاد ناظم مدیر فنی: سایت yahoo

    پییر امیدیار: موسس و رئیس شركتebay بنیانگذار تجارت الکترونیک

    مجید سمیعی: رئیس جراحان مغز جهان در آلمان

    قاسم اسرار: عضو هیئت مدیره ایستگاه فضایی ناسا

    محمد جمشیدی: مدیر برنامه های داخلی ایستگاه فضایی ناسا

    بیژن داوری: معاون ارشد شرکتIBM

    فیروز نادری : مدیر کل برنامه فضائی مریخ

    سینا تمدن متولد 1335 جانشین جابز در شرکت اپل
    و...









    پنجره ها کلافه اند

    از سنگینی ِ نگاه ِ منتظرم

    اگر نمی آیی،

    این قدر پنجره ها را زجر ندهم

    چشم هایم به جهنم !!

    fatemh"
    هـِــی (!) کــافــه چـــی
    میـزهـایتــــ را تکـــ نــَـفــره کـــن
    مــگـر نمی بیـنی ؟!
    همـــــه ... تنـــهـــاییـــــم م م ../.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا