ببخشید مامانی
عروسی داشتیم
خونه نبودم دیروز خوو
صورتی نشو دیگه نمیببینم
عروسی داشتیم
خونه نبودم دیروز خوو
صورتی نشو دیگه نمیببینم
vooroojak khanoom
ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره
-
به تو ربطی نداره....
آره یادش بخیر... خو اینو برا خودت بخون...
گریه نکن زار زار میبرمت بازار میفروشمت دوهزار دو هزار قدیمی بقیشو بلد نیستم...
سهلام مامانی
با دامنم اومدم!دی
خوفی خوشملم؟بهتر... میارمش خونمون بازم شب نشینی میکنیم تو خونمون...
دلت بسوزه
... تازشم فقط دیشب که نبود... دو شبانه روز خونشون بودم...
خونه رو به گند کشیدیم...دیشب خونه رفیقم بودم خیلی خوش گذشت بمون...
تا خود صب بیدار بودیم...
وقتی میشی نیازمن اگه نباشی پیش من
اشکای چشمامو ببین که میریزه به پای تو
بازم که بیقرارمو دلواپس نگاه تو
تموم هستی منی بمون همیشه پیش من
اگه شدم عاشق تونزار که بی تاب بمونم
لالایی شبام تویی نزارکه بی خواب بمونم
دارم برات شعر میخونم شایدبه یادم بمونی
فقط یه چیز ازت میخوام همیشه عاشق بمونی
دوست دارم خیلی کمه ولی جزاین پیزی نبود
واره هاروولش کنیم عشقموازچشام بخونسلام از ماست...
ممنون... چطوریایی؟؟؟
چه خبرا؟؟؟
merci azizam
az rotobat khodamam fer khordam che berese moham
man faghat khab bodam
aji man beram
kali nadali?
na lahijano rodbar raftim
albate raftan
man neshaste bodam sob ta shab seriyalamo fasl be fasl tamom mikardam
vazife vasayel bordana ba man bod
berenjo in sako zahre mara
babamam naghsh tamashachiyo dasht
salam dostam
bad nistam
man hal tekon khordan nadashtam
elahe alanam kamaram dare mitereke
تو هم همینطور عزیزم
مرسی
سلام....
مرسی عزیزم خیلی نازه
منم دوست دارم خیلی خیلی بیشتر
....
مـــــن بیشتـــــــــــــــــــر
اوهومممم
سیلام ....................
منم دوستت دارم عشق من
دقیقا
و ابراهیم حاصر شد گرانبها ترین چیزی که داشت در راه خدا فدایش کند و لحظه ای لب به شکایه باز نکند که اخر چرا اسماعیل
===
ای کاش ما هم می تونستیم اسماعیل هایمان را قربانی کنیم بدون شکایت و حرفی فقط برای رصای خداوند
اسماعیل در نظر ابراهیم چه بود؟سلام الی جان
مرسی عزیزمم
نیستی
پاییز فصل بی‌امتداد رویاهاست
و یک فنجان چای داغ نوشیدن
زیر باد سر غروب
بی‌منتها، بی‌امتداد در جاده پاییز
می‌توان به هر چیز اندیشید
و همانند ستاره‌های تابستانی
رویاها می‌پیوندند به حقیقت
باز همان برگ‌های سرخ‌رنگ پیر درخت
و همان نیمکت چوبی سیاه
می‌‌شنوم…
صدای پاییز می‌آید
زن ها نامردند یا مردها؟ (اعتراض) -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
