tracer
پسندها
2,923

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • خیال روی توچون بگذرد به گلشن چشم
    دل ازپی نظر آید به سوی روزن چشم
    سزای تکیه گهت منظری نمی بینم
    منم زعالم واین گوشه معین چشم
    بیاکه لعل و گهر درنثار مقدم تو
    زگنج خانه دل می کشم به روزن چشم
    سحر سرشک روانم سرخرابی داشت
    گرم نه خون جگر می گرفت دامن چشم
    نخست روز که دیدم رخ تو دل می گفت:
    اگررسد خللی خون من به گردن چشم
    به بوی مژده وصل تو تا سحرشب دوش
    به راه باد نهادم چراغ روشن چشم
    به مردمی که دل دردمند حافظ را
    مزن به ناوک دلدوز مردم افکن چشم
    من ترک عشق و شاهد و ساغر نمی‌کنم


    صد بار توبـه کردم و دیگر نمی‌کـنـم


    باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور


    با خاک کوی دوست برابر نمی‌کـنـم


    تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است


    گفـتـم کـنایتی و مـکرر نمی‌کنم


    هرگز نـمی‌شود ز سر خود خـبر مرا


    تا در میان میکده سر بر نـمی‌کـنـم


    ناصح به طعن گفت که رو ترک عشق کن


    محـتاج جنـگ نیست برادر نمی‌کنم


    این تـقواام تمام که با شاهدان شـهر


    ناز و کرشمه بر سر منبر نمی‌کـنـم


    حافظ جناب پیر مغان جای دولت است


    مـن ترک خاک بوسی این در نمی‌کنم
    حرفهای ما هنوز ناتمام
    تا نگاه می کنی :
    وقت رفتن است
    باز هم همان حکایت همیشگی!
    پیش از آن که با خبر شوی،
    لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود
    آی ...
    ای دریغ و حسرت همیشگی!
    ناگهان
    چقدر زود
    دیر می شود ...
    شیخ منم مثل خودت دی ماهیم. مخلصه هر چی دی ماهیه.;)
    مخلص شیخ والامقام و دی ماهی خودمون هم هستیم.
    :w27:
    یک نظر مستانه کردی عاقبت
    عقل را دیوانه کردی عاقبت
    با غم خود آشنای کردی مرا
    از خودم بیگانه کردی عاقبت
    در دل من گنج خود کردی نهان
    جای در ویرانه کردی عاقبت
    سوختی در شمع رویت جان من
    چارهٔ پروانه کردی عاقبت
    قطرهٔ اشک مرا کردی قبول
    قطره را در دانه کردی عاقبت
    کردی اندر کلّ موجودات سیر
    جان من کاشانه کردی عاقبت
    زلف را کردی پریشان خلق را
    خان و مان ویرانه کردی عاقبت
    مو بمو را جای دلها ساختی
    مو بدلها شانه کردی عاقبت
    در دهان خلق افکندی مرا
    فیض را افسانه کردی عاقبت
    :biggrin:
    ای که با دلشدگان بر سر ناز آمده ای از پی سوختن کیست که باز آمده ای؟

    تکیه بر لطف تو داریم که از روز ازل بینوا پرور و بیچاره نواز آمده ای

    گر نداری سر خونریزی ما سوختگان از چه با چهره افروخته باز آمده ای؟
    از گل وا شده در دورترین نقطه دشت ،
    به تو ای دوست سلام ...
    حالت آیا خوب است ؟؟؟
    روزگارت آبیست ...؟؟؟
    همه اینجا خوبند ...
    نی لبک می خواند ،
    قاصدک می رقصد...
    باد عاشق شده است ...
    فکر من باش که من فکر توام.....!!!


    سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت‌،

    سرها در گریبان است‌.

    کسی سر بر نیارد کرد پاسخ ‌گفتن و دیدار یاران را.

    نگه جز پیش پا را دید نتواند،

    که ره تاریک و لغزان است‌.

    و گر دست محبّت سوی کس یازی‌،

    به اکراه آورد دست از بغل بیرون‌;

    که سرما سخت سوزان است‌.

    ...

    مسیحای جوانمرد من‌! ای ترسای پیر پیرهن‌چرکین‌!

    هوا بس ناجوانمردانه سرد است‌... آی‌...

    دمت گرم و سرت خوش باد!

    سلامم را تو پاسخ‌گوی‌، در بگشای‌!

    منم من‌، میهمان هر شبت‌، لولی‌وش‌ِ مغموم‌.

    منم من‌، سنگ‌ِ تیپا خورده رنجور.

    منم‌، دشنام پست آفرینش‌، نغمه ناجور.

    نه از رومم‌، نه از زنگم‌، همان بیرنگ‌ِ بیرنگم‌.

    بیا بگشای در، بگشای‌، دلتنگم‌.

    ...

    سلامت را نمی‌خواهند پاسخ‌گفت‌.

    هوا دلگیر، درها بسته‌، سرها در گریبان‌، دستها پنهان‌،

    نفسها ابر، دل ها خسته و غمگین‌،

    درختان اسکلت های بلورآجین‌،

    زمین دلمرده‌، سقف‌ِ آسمان کوتاه‌،

    غبارآلوده مهر و ماه‌،

    زمستان است‌.
    من پری کوچک غمگینی را می شناسم

    که در اقیانوسی

    مسکن دارد .

    و

    دلش را

    در نی لبک چوبین می نوازد آرام آرام

    پری کوچک غمگینی که

    شب از یک بوسه

    میمیرد و سحرگاه

    از یک بوسه بدنیا خواهد آمد

    ( فروغ )
    تو از کجا فهمیدی من رفتم منت کشی؟کلا از همه چیزه ما خبر داری هااااااااااااااااا فکر کنم منو از خودم بیشتر بشناسی:biggrin::biggrin::biggrin:
    شیخ این همه کل کل چه بوده ای خیره سر مدتی است این مرید دست از کنترل نامحسوس تو برداشته گستاخ گشته ای؟
    باشه
    ولی من امشب زود میخوابم
    چون فردا زودی باید بپرم از خواب
    ..............
    راستی همون جوری مثل شیخیات حرف بزن
    تو شیخی ها
    تو کتاب بخون برام
    منم جلوت شکلاتمو لیس میزنم
    خدای نکرده دلت اگه آب افتاد بگوبهت میدما
    تواین باشگاه دیگه همه میدونن من دل نازکم
    ................
    دیدی دارم شکلات میخورم
    هی هی دلت بسوزه
    یهنی نیام؟ حالا ببین اگه اومدم نیییییییییییییییییییییییییمیام
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا