tracer
پسندها
2,923

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • باشه
    واقعا مهمون نوازیااااااااااااااااااااااااا
    راستی اون عسکه که یه آقای ترسناکیه رو عبضش کن
    میتلسم
    میخواستم زودتربه جا کرمان بگم اصفهانا
    تازه هم نه تازشم
    چه باحال
    اصفهانیا خیلی خوبن
    تازشم دیدی فهمیدم
    من حدس میزنم تو راهنماییم کن
    شیراز؟یعنی استان فارس؟
    ای پیر! نام سرایندگان را نیز بر ما عرضه بدارید تا بدانیم!

    یاد ایامی که خوردم باده ها با چنگ و نی
    جام می در دست من، مینای می در دست وی
    در کنار آیی، خزان ما زند رنگ بهار
    ور نیایی فرودین افسرده تر گردد ز دی
    بی تو جان من چو آن سازی که تارش در گسست
    در حضور از سینه ی من نغمه خیزد پی به پی
    آنچه من در بزم شوق آورده ام دانی که چیست ؟
    یگ چمن گل، یک نیستان ناله، یک خمخانه می
    زنده کن باز آن محبت را که از نیروی او
    بوریای ره نشینی در فتد با تخت کی
    دوستان خرم که بر منزل رسید آواره ای
    من پریشان جاده های علم و دانش کرده طی

    "اقبال لاهوری"
    قیامتم رسید
    همین الان که پیام دادم رسید
    حالا آشتیم
    نچ
    یا خودت میگی
    یا فردا کله پاچه داریم تو تالار
    یااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
    کلتو میکنم
    البته ببشگیدا
    یه جوری میکنیم زیاد دردتون نیاد
    شیخم اینقدر لووووووووووووووووووسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
    ............
    میگی یاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
    اااااااااااااااااااااا
    شیخ جونم
    نمیگی
    مخه چی میشه
    راستی ازکدوم شهری ؟
    اگه دوست نداری نگو
    اکشالی نراره هااااا
    همون دشمنا دیگه
    شیخ جونم حالت چطوره؟
    خوفی؟
    انها(دشمنان)از فهمیدن تو می ترسند.از گاو که گنده تر نمیشوی می دوشنت و از اسب
    که دونده تر نمیشوی سوارت میشوند و از خر که قوی تر نمیشوی بارت میکنند. انها از
    فهمیدنتو میترسند.

    دکترشریعتی
    تشکر میکنیم شیخ شعر را البته با منبع بگذارید تا ماهم از ان منبع کسب فیض کنیم!! :gol::cool:
    نه شرقییم، نه غربییم نه بییم، نه بحرییم
    نه از کان طبیعیم، نه از افلاک گردانم

    نه از خاکم، نه از آبم، نه از بادم، نه از آتش
    نه از عرشم، نه از فرشم، نه از کونم، نه از کانم

    نه از هندم، نه از چینم، نه از بلغار و صقسینم
    نه از ملک عراقینم نه از خاک خراسانم

    نه از دنیی، نه ازعقبی، نه از جنت، نه از دوزخ
    نه از آدم، نه از حوا، نه از فردوس رضوانم

    مکانم لا مکان باشد، نشانم بی نشان باشد
    نه تن باشد، نه جان باشد، که من از جان جانانم
    پاسخ لطف جز لطف نشاید!

    این نیز از کرامات ما باشد همی!
    ای دل شکایت​ها مکن تا نشنود دلدار من

    ای دل نمی​ترسی مگر از یار بی​زنهار من

    ای دل مرو در خون من در اشک چون جیحون من

    نشنیده​ای شب تا سحر آن ناله​های زار من

    یادت نمی​آید که او می کرد روزی گفت گو

    می گفت بس دیگر مکن اندیشه گلزار من

    اندازه خود را بدان نامی مبر زین گلستان

    این بس نباشد خود تو را کآگه شوی از خار من

    گفتم امانم ده به جان خواهم که باشی این زمان

    تو سرده و من سرگرانای ساقی خمار من

    خندید و می گفت ای پسر آری ولیک از حد مبر

    وانگه چنین می کرد سر کای مست و ای هشیار من

    چون لطف دیدم رای او افتادم اندر پای او

    گفتم نباشم در جهان گر تو نباشی یار من

    گفتا مباش اندر جهان تا روی من بینی عیان

    خواهی چنین گم شو چنان در نفی خود دان کار من

    گفتم منم در دام تو چون گم شوم بی​جام تو

    بفروش یک جامم به جان وانگه ببین بازار من
    بهترین راه شناخت خدا ، عشق ورزیدن به چیزهای بسیار است.
    وقتی در دیگران خوبی بجویید، بهترینها را در خودتان خواهید یافت.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا