از همان روزي که در باران سوارم کردهاي
با نگاهت هيچ ميداني چکارم کردهاي؟
با تو تنها يک خيابان همسفر بودم ولي
با همان يک لحظه عمري بيقرارم کردهاي
جرعهاي لبخند گيرا - از شراب جامدت
بر دلم پاشيدهاي - دائم _خمارم کردهاي
موج مويت برده و غرق خيالم کردهاست
روسري روي سرت بود و دچارم کردهاي!
تازه فهميدم که حافظ در چه دامي شد اسير
با نگاهت، خندهات ، مويت ، شکارم کردهاي
در خيابان اولين عابر منم هر صبح زود
در همان جايي که روزي غصه دارم کردهاي
رأس ساعت ميرسي ، ميبينمت ، ردميشوي....
کم محلي ميکني بي اعتبارم کردهاي
من مهندس بودهام دلدادگي شأنم نبود
تازگي ها گل فروشي تازهکارم کردهاي
در نگاه ديگران پيش از تو عاقل بودهام
خوبکردي آمدي....مجنون تبارم کردهاي
در ولا الضالين حمدم خدشهاي وارد نبود
واي ِ من ، محتاج يک رکعت شمارم کردهاي
مهدي ذوالقدر
با نگاهت هيچ ميداني چکارم کردهاي؟
با تو تنها يک خيابان همسفر بودم ولي
با همان يک لحظه عمري بيقرارم کردهاي
جرعهاي لبخند گيرا - از شراب جامدت
بر دلم پاشيدهاي - دائم _خمارم کردهاي
موج مويت برده و غرق خيالم کردهاست
روسري روي سرت بود و دچارم کردهاي!
تازه فهميدم که حافظ در چه دامي شد اسير
با نگاهت، خندهات ، مويت ، شکارم کردهاي
در خيابان اولين عابر منم هر صبح زود
در همان جايي که روزي غصه دارم کردهاي
رأس ساعت ميرسي ، ميبينمت ، ردميشوي....
کم محلي ميکني بي اعتبارم کردهاي
من مهندس بودهام دلدادگي شأنم نبود
تازگي ها گل فروشي تازهکارم کردهاي
در نگاه ديگران پيش از تو عاقل بودهام
خوبکردي آمدي....مجنون تبارم کردهاي
در ولا الضالين حمدم خدشهاي وارد نبود
واي ِ من ، محتاج يک رکعت شمارم کردهاي
مهدي ذوالقدر