tanhatarin_asb-3
پسندها
644

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • راستي تو داداش داري

    من يك خواهر كوچولو دارم
    نميدونم ........................

    حالا اون روزي نشده كه اون چييزي كه تو قلبته روي زبونت جاري بشه......... من خيلي دوست دارم بدونم..........بگو ديگه
    يك چيز بگو ديگه...............

    من اينهمه گفتم تو هيچي نگفتي:)
    اومدم.................. سلام

    چرا تنهايي ميترسي ، نترس من هستم
    من رمانتيكم :)

    خوب يك چيز بگو ديگه................................ من الان باon line وصل شدم اينترنت سرعت خيلي كم هستش چند دقيقه صبر كن تا برو سر محلمون يك كارت اينترنت بگيرم بيام............... منتظر باش سريع بر ميگردم
    راستي اگر گل رو نتونست يك هديه برات ميفرستم................ اسمم رو روي هديه بنويسم ؟
    آره مطمئن باش اگر پست بتونه گل رو بياره برات ميفرستم

    خوب دلم چطوري نزديك باشه .................. من فقط نوشته هاي تو رو خوندم ........ يعني اگر يك روز هم اتفاقي ببينمت نميشناسمت ................... خيلي سخته نميدونم چرا
    آدرس پستي بده برات ميفرستم..............

    حالا به نظر تو من چكار كنم با اين دوري
    اين هم عكس گل هاي باغچه... ميخواستم بفرستم در خونتون گفتم تا اونجا پژمرده ميشه... تقديم به تو

    [IMG]
    من كه 22 خرداد امتحانام تمومه.................... ولي منظورم اين بود كه براي هميشه ميخوام برم از اينترنت علاوه بر درس يك سري تحقيق و پروژه دارم:cool:....اما نميتونم چون دلم برات تنگ ميشه:heart:....... حالا چكار كنم؟:(

    كدوم شعر............:) خودت بگو كدوم شعر..........:gol:
    بگم بگم بگم بگم...................... نميگم

    بي خيال.................. ولي بزار بگم.............................................................. خجالت ميكشم...................... اما ميگم

    من چند روزي بود كه ميخواستم از سايت براي هميشه برم يعني كلا اينترنت رو ببوسم بزارم كنار ........... چون يك سري كار دارم..... چند تا تحقيق با يك پروژه ميخوام انجام بدم واز همه مهمتر درسم ميخوام بشم يك دكتر جون راست راسي .........اما
    هركاري كردم نتونستم چون نميتونم با تو خداحافظي كنم... دلم برات تنگ ميشه........... ( البته فكر بد نكن) :) تو جاي خواهر من هستي... .)
    مي ترسم حرف دلم رو بزنم بياي من رو بخوري....يا با من قهر كني

    اگر قول ميدي كه قهر نكني بهت ميگم.................... جوابت رو بفرست دوباره كه اومدم بهت ميگم(تا وقتي كه بهت نگفتم لطفا قضاوت نكن) :)

    فعلا خدا حافظ
    بايد برم سراغ درس خدا حافظ...........................................

    حرف دل من....................
    برو خدا رو شكر كن همين نمره هم خوبه........................

    ولي جواب سوال منو در مورد شعر روي عكسات ندادي.....:)
    واي تو اومدي ........... خيلي خوشحال شدم .................. ولي حيف بايد زود برم صبح امتحان عربي دارم نصف كتاب مونده:(

    واسم دعا كن
    يك سوال ديگه : من تا الان چطوري بودم؟

    لطف كن به همه سوال هام جواب بده آخه بعضي وقتها يادت ميره جواب بدي:)
    يك چيز يادم رفت بگم : اينجوري كه از اخلاقت نوشي من ترسوندي يك بار عصباني نشي من بخوري.....:)

    (شوخي بود ها) جدي نگيري يكبار راست راستي بخوريم
    يك سوال:
    اون شعر هاي كه تويي عكس بود ، حرف دل تو هم هست
    من خيلي دوس دارم اونجوري باشم ولي همچين دختري تا حالا نديدم................
    دختر هاي امروزي از شوهرشون ماشين - خونه بزرگ- پول - .......................... و پسرها از زنشون جهيزيه(سنگين) - ارث پدري - ........ميخوان و هزارتا چيز ديگه همه امروز از طرف مقابل پول وماديات ميخوان.....
    اما من از زنم اصلا اين چيزها نميخوام و فقط تنها چيزي كه ميخوام محبت - صداقت - وفاداري -..... من هم اون وقت جونم رو براش ميدم ............... ولي الان اين دختر ها خيلي كم هستند همچنين اينجور پسرها كه خيلي خيلي كم هستند
    من هميشه فكر ميكردم همه آدم ها اينجوري هستند(عاشق) اما بعد از اون شكست عشقي:( فهميدم دنيا خيلي نامرده
    تو سعي كن شوهرت رو به خاطر خودش بخواي نه چيز ديگه................. من مطمئنم كه تو از اون دختر خوبها هستي :) خوشبحال شوهرت:)
    عشق: ميدوني چرا تويي اين زمونه عوض شده و طراوت گذشته رو نداره؟ همون طور كه خودت اشاره كردي هيچكس آدمو و واسه خودش نميخواد..............:heart::heart:
    اگر فرهاد به عشق شيرين كوه كند واسه اين بود كه شيرين اون رو از صميم قلب دوس داشت و فرهاد رو به خاطر خودش ميخواست نه چيزهاي ديگه..........اگر مجنون عاشق ليلي بود يا اگر ويس عاشق رامين بود ......... بخاطر اين بود كه اون موقع ماشين نبود جهيزيه به اين سنگيني نبود و يا............... اونا همديگه رو واسه عشق ومحبت ميخواستن نه براي ماديات:razz:
    نميدونم شايد با نمك باشم ولي فكر كنم به خاطر اخلاقم باشه چون من اصلا عصباني نميشم خيلي هم كمك پيش مياد كه ناراحت بشم تازه هميشه هم با لبخند صحبت ميكنم شايد به خاطر اين چيز ها باشه:) توچطوري هستي؟

    در مورد اون سوال ژسي كه گفتيد: بستگي داره دختره چطور آدمي باشه مثلا اگر من رو دوست داشته باشه بدم نمياد اما اگر بخواد واسه سرگرمي و خوش گذروني يا..... چيزهاي ديگه سيريش بشه بدم مياد بزار واضح تر بگم
    اگر عاشقم باشه اصلا بدم نمياد ..................... شما چطور:)؟
    سلام خوبي؟

    بابا من كه نرفتم دنبال دختره اون اومده بود دنبال من...................... مثل امروز ...رفته بودم آموزشگاه كلاس عربي ... يك دختره اونجا بود ميومد ميز به شيشه پنجره كلاس بعد ميرفت .... من كاري با اين دخترها ندارم اينا با من كار دارند يا مثل اون روز تويي كافي نت دختره دنبال موقعيت بود............... ولي غصه نخور داداشت به هيچكدوم از اين ها محل نميزاره.............چون از اين كارها خيلي بدم

    حالا بي خيال............ يك گل قمرمز هم كاشتم الان غنچه است فردا پس فردا باز ميشه يك عكس برات ميزارم ببين چطوريه؟

    ميخواستن من و به عنوان كشاورز نمونه ترور كنن نتونستند........
    ((حالا چرا رفتی دختره من دیگه..........)) من نفهميدم اين يك تيكه چي گفتي ، ببخشيد ديگه خنگ شدم:)


    اين هم يك عكس از گل تويي باغچمون خودم كاشتم :) تقديم به تو


    واي مهناز چشمت روز بد نبينه:
    بعد از ظهري توي سايت بودم يكي از اين دختر بي مزه هاي سايت عكس خودش رو گذاشته بود آواتارش من همينجوري داشتم
    مطالب رو ميخوندم عكس اون هم روي صفحه بود ................................................... يهو ديدم بابام پشت سرمه از خجالت خيس عرق شدم آخه بابام فكرد الان من وايسادم دارم بااون دختر ديوونه دل ميدم قلوه ميگيرم ديگه نميدونست كه من با
    اون كاري ندارم كه................ بابي جون چيزي نگفت ولي من رو به قبله شدم از خجالت حالا نميدونم چطور بهش بگم كه من با اون دختره كاري نداشتم اگر چك ميزد تو گوشم راحت بودم تا اونجوري سكوت كنه
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا