t.salehi
پسندها
2,048

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • نه جیگرم.تو عشق منی.ماه منی.مال منی.بازم بگم؟پژمان بدجنس بود که دیگه نیست.مهربون شده.
    به مریم گفتم. ازش بپرس. بهت میگه.
    بالاخره یه جوری برنامه می ذاریم که همه بتونن بیان. مریم هم باید از سفر برگرده دیگه. شاید گذاشتیم آخر هفته آینده. چون قضیه روز شنبه اتفاق می افته. پیشاپیش که نمیشه شیرینی داد که!!!
    آهان!!!
    شنبه اون قضیه مهم اتفاق می افته. دیگه تنظیم کنید همون روزا بریم واسه شیرینی.
    دوست دارم اذیت کنم. مریم باید یه چیزی رو اعتراف کنه تا بگم. هروقت اعتراف کرد می گم.
    سلام گل خوشگلم.خوبی تو؟دلم واست یم ذره شده.بوس یه عالمه.نمی دونی چه گرمه.تبخیر شدم.اما خوش میگذره.اما اینجا دختر ندیدن.نمی دونی چه تحویلی می گیرن!
    اولا که مریم پژمان و بی خیال نمیشه.
    ثانیا اینکه مریم جان چشم امتحان می کنیم. تو برگرد وقتی من خواستم شیرینی بدم امتحان می کنیم.
    شرکت ما عمرانیه ولی بیشتر برای شرکت نفت کار می کنه.
    چون موضوع خیلی سکرته نمی تونم بیشتر از این توضیح بدم.
    اوکی خصوصی بهت میگم جریان شیرینی چیه.
    شاید عاقبتی هم داشتا!! امتحانش بی ضرره!
    اولا که دریا نیست و اقیانوسه. عمقش هم یک متره. البته این بستگی به خود آدم داره.
    الان من در زمینه فعالیتهای عمرانی تخصصم از خیلی از بچه های اجرایی که داریم بیشتره. مهم اینه که خودت چقدر بخوای و دنبالش باشی. ضمن اینکه من در حال حاضر از HYSYS دارم استفاده می کنم. مسئول گروه هم خودم هستم.
    دعوا کردنت کار سختی نیست. اما اینجا این کارو نمی کنم. جلوی خود مریم این کارو می کنم که حسابی شرمنده بشی.
    تخصص من به هم زدن رابطه دو تا دختره. اگه دوست داشته باشی می تونی امتحان کنیا!!!
    خوبم مرس. جنوب که خوشی نداره. تو این گرما. بیچاره مریم!!!(شکلک غم و غصه)
    اشتباه در مورد رشته صنایع دیگه. می خوای همین الان یه کنفرانس درمورد HYSYS بدم؟

    مناسبتش و بعدا متوجه میشی. الان اگه بهت بگم مریم هم متوجه میشه. بذار یه کم درگیر باشه.
    سهلامممممممممممممممم
    خوبم.پژمان میگه تو اوندفعه مهمنشون کردی!بابا!
    سلام t. خوبی؟ چه خبرا؟
    یه نفر اشتباه تو رو قبلا مرتکب شده بود اما از گفته خود بسیار پشیمان شد!
    نذار به سرنوشت اون دچار بشی.
    راستی می خوام به یه مناسبتی شیرینی بدم. آماده باش.
    گفت : می خوام برات یه یادگاری بنویسم . گفتم:کجا ؟ گفت : رو قلبت . گفتم مگه می تونی ؟ گفت : آره سخت نیست ، آسونه. گفتم باشه .بنویس تا همیشه یادگاری بمونه. یه خنجر برداشت . گفتم این چیه ؟ گفت : هیسسسسس. ساکت شدم . گفتم : بنویس دیگه ، چرا معطلی . خنجرو برداشت و با تیزی خنجر نوشت . دوست دارم دیوونه. اون رفته ، خیلی وقته ، کجا ؟ نمی دونم . اما هنوز زخم خنجرش یادگاری رو قلبم مونده. دوست دارم دیوونه!:(
    خورشید را باور دارم حتی اگر نتابد..به عشق ایمان دارم حتی اگر آن را حس نکنم...به خدا ایمان دارم حتی اگر سکوت کرده باشد...:gol:
    ممنون
    زیر سایه شما
    کلا اینجا همه دنبال سایه میگردن! :D
    آخه خیلی هوا گرمه. سشوارشم که همیشه روشنه به قول جنوبیا تش باد‎!‎
    قدر دوستاتو بدون چاکر خواتیم!!آبجی!
    ‏;‏0
    سلام طیبه جون..شکر..شما چطورین؟؟؟خوش میگذره؟؟؟ ما که ای می گذره فعلا واسه خودش !!!ما که گرما ندیدیم!! هر چی دیدیم رحمت بود:smile: :gol:
    هرچند این تنها منبع درآمدم نیست ، ولی قبول می کنم . :gol:
    سلام طیبه جان
    خوبی?
    چقدر خاطرخواه داری ماشالا
    پش شهیدان شما تو اند این همه خونین کفنان ;)
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا