چکنم چه چاره سازم که شوم فدای مهدی
چه کنم که من ببینم رخ دلربای مهدی
چه خوش است آن زمانی برسد که زنده باشم
من بینوای مسکین شنوم صدای مهدی
بامید و آرزوئی شده ام به جستجوئی
که خدا کند نصیبم فرج و لقای مهدی
بود افتخارم این بس که در این زمان غیبت
من بینوای محزون شده ام گدای مهدی
غم و درد انتظارش شده عقدهء دل من
چه کنم که این دل من شده مبتلای مهدی
چه کنم که عمر طی شد بذمان غیبت او
خبری نشد ببینم رخ با صفای مهدی
چه کنم غم فراقش زده آتشی بجانم
چه نکم اگر بمیرم نشوم فدای مهدی
چه کنم اسیر رنج و غم انتظار گشتم
بامید زنده مانم که رسد ندای مهدی
(شرفی ) گدای کویش بامید وصل رویش
بامید و آرزویش که رسد عطی مهدی
چه کنم که من ببینم رخ دلربای مهدی
چه خوش است آن زمانی برسد که زنده باشم
من بینوای مسکین شنوم صدای مهدی
بامید و آرزوئی شده ام به جستجوئی
که خدا کند نصیبم فرج و لقای مهدی
بود افتخارم این بس که در این زمان غیبت
من بینوای محزون شده ام گدای مهدی
غم و درد انتظارش شده عقدهء دل من
چه کنم که این دل من شده مبتلای مهدی
چه کنم که عمر طی شد بذمان غیبت او
خبری نشد ببینم رخ با صفای مهدی
چه کنم غم فراقش زده آتشی بجانم
چه نکم اگر بمیرم نشوم فدای مهدی
چه کنم اسیر رنج و غم انتظار گشتم
بامید زنده مانم که رسد ندای مهدی
(شرفی ) گدای کویش بامید وصل رویش
بامید و آرزویش که رسد عطی مهدی