succulent
پسندها
408

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • בلم کآر دست است ،

    خوבم بآفتمش !

    تآرش رآ از سکوت

    پوבش رآ از تنهآیـﮯ ،

    همیـטּ است که “خریـבار” نـבارد . .

    گفتم به روح خفته ی آن مردبی خبر
    تاکی توخفته ای؟بنگرآفتاب زد
    برخیزومردباش،ولیکن حذر،حذر
    زنهار،بیگدارنبایدبه آب زد
    همدردمن ! عزیزمن ! ای مردبینوا
    آخرتونیززنده ای،این خواب جهل چیست
    مردنبردباش که دراین کهن سرا
    کاری محال دربرمرد نبردنیست
    زنهار،خواب غفلت وبیچارگی بس است
    هنگام کوشش است اگرچشم وا کنی
    تا کی به انتظارقیامت توان نشست
    برخیزتاهزارقیامت به پاکنی
    یادبادایام سرشارازبرومندی
    ونشاط یکه پروازی
    که چه باشکوه وچه شیرین بود
    کس نه جایی جسته پیش ازمن
    من نه راهی رفته بعدازکس
    بی نیازازخفت آیین و ره جستن
    آن که من درمی نوشتم،راه
    وآن که من میکردم،آیین بود
    اینک اما،آه
    ای شب سنگین دل نامرد
    لک لک اندوهگین باخلوت خوددرددل میکرد
    بازمیرفتیم ومی بارید
    جای پای چوپان
    هرکه پیش پای خودمی دید
    من ولی دیگر
    شنگی وشنگولیم مرده
    چابکی هایم ازدرنگی سردآزرده
    شرمگین ازردپاهایی
    که برآنها می نهادم پای
    گهگاه با خویش میگفتم
    کی جداخواهی شدازاین گله های پیشواشان بز؟
    کی دلیرت رادرفش آسا فرستی پیش
    تاگذاردجای پای از خویش؟
    من ازاین رنگها بسیاردیدم
    وزاین سیه دنیاوهرچیزی که دراوست
    ازآسمان وابروآدم ها وسگ ها
    مهری ندیدم،میوه ای شیرین نچیدم
    دیگرنظربستم،گذشتم،دل بریدم
    دیگرنیم دربیشه ی سرخ
    یاسنگرسبز
    دیگرسیاهم من،سیاهم
    دیگرسپیدم من،سپیدم
    وزهرچه بودوهست وخواهدبود،دیگر
    بیزارم وبیزاروبیزار
    نومیدم ونومیدونومید
    هرچندمی خوانندامیدم
    سلام
    ممنون از تمام شعر هایی که برام گذاشتین
    خیلی زیبا هستن
    به سراغ مـــن اگر می آیی

    تنــد و آهســته چه فرقی دارد؟

    تــــــو به هر جور دلت خواست بـــــیا !

    مثل سهراب دگر ، جنس تنهایی من چینــی نیست، که ترک بردارد

    مثل آهــــن شده است ،

    تـــــو فقط . . . . زود بیا

    میــــــروی و من پشــــت سرت آب نمی ریزم ...

    وقتی هوآی رفتــــــن دآری . دریــــآ رآ هم به پایـــــــت بریزم . . . . . . بر نمی گــــردی . . .


    سلام
    سال نو مبارک
    سالی پراز لحظه های یکتای عاشقی را برایتان آرزو میکنم
    آرزومند آرزوهای زیبایتان.
    بزرگا، گیتی آرا،
    نقشبندروزگارا ،
    ای بهارژرف؛
    نثاران رهت،
    ازباغ بیداران، شقایق هاو عاشق ها...
    سال خوبی داشته باشیدهمراه بهترین روزها....
    هرجا که باشد

    باشد

    هرجا تمام شد

    اسمش را مي‌گذارم

    آخر خط من.

    باشد؟

    بي تو زندگي کنم

    يا بگردم؟
    به حساب من نگذار

    و نگذار بي تو تباه شوم!

    با تو عاشقي کنم

    يا زندگي؟

    در بوي نارنجي پيرهنت

    تاب مي‌خورم

    بي‌تاب مي‌شوم و دنبال دست‌هات مي‌گردم

    در جيب‌هام

    مي‌ترسم گمت کرده باشم

    در خيابان

    به پشت سر وا مي‌گردم

    و از تنهايي خودم وحشت مي‌کنم.

    بي تو زندگي کنم

    يا بميرم؟
    و مي‌چرخم دور کهکشاني

    که دست‌هاي تو






    عاشقت باشم مي‌ميرم

    يا عاشقت نباشم؟

    نمي‌دانم کجا مي‌بري مرا

    همراهت مي‌آيم

    تا آخر راه

    و هيچ نمي‌پرسم از تو

    هرگز.

    عاشقم باشي مي‌ميرم

    يا عاشقم نباشي؟

    اين که عاشقي نيست

    اين ‌که شاعري نيست

    واژه‌ها تهي شده‌اند
    ببين!

    دلتنگيت را ببين توي بغلم !

    ...

    باهاش چکار کنم؟

    طبل حلبي

    به گردنم آويخته است

    تهران را بي‌نقشه

    مي‌خوانم

    کف تهران را مي‌خوانم

    تهران

    کف مي‌کند

    وقتي بشنود

    هنوز مي‌خوانم.

    ...

    برلين

    در خاطراتت دست مي‌برد

    با نقشه هم

    گم مي‌شوي
    وقتي به تو فکر مي‌کنم

    سال من نو مي‌شود

    توپ در مي‌کنند توي قلبم

    و ماهي قرمز تنگ بلور

    پشتک مي‌زند

    براي خنده‌هات.
    مي‌ترسم دست‌هام

    از دلتنگيت بميرد.

    چقدر بي تو

    از خواب بپرم

    شيشه‌ي آب را سر بکشم

    و چيزي از پنجره بپرسم ؟

    چي بپرسم ديگر؟
    هنر عکاسی از مایعات
    Cal Lane


    شـاهکارهـای هنـری با شـن و صـدف

    عکس یادگاری با مــــــــردگان!!!!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا