smooth criminal
پسندها
4,283

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • نه خدایی خوب بخوابی ایناهمش شوخیه
    درواقع من شوخی میکنم به دل نگیر
    موفق باشی داداش گلم
    تاحالادیدی مشتی بکوبه به میززیرش یه مگس له شه
    الان اون حسودارم که توروبکشم
    خوشحال باش
    اماخدایی اعصاب نداری
    اهان روحیه کل کلم نداریاااا
    ببین خودت نمیخوای باهات خوب باشم
    بگم؟؟بگم؟؟یه چیزی از قاطی کنی؟
    خخخخ
    من برم بخوابم
    فردایونی دارم
    والبته برایه کل کل دیگه خودمواماده کنم
    امیدوارم شب خوابه هیولاببینی:|:D
    خوتقصیرخودته هی کل کل میکنی!!!
    رشت!!
    عزیزم لیاقت میخوادداداش ماباشی:|
    باوووشه بابا بی اعصاب!!!!!
    توروخدا؟؟
    حتما تومالش بودی یاسمن جون؟؟؟
    خدای اعتمادبه سقف:|
    اااااااااااااچقددلت پره باشه خـــــــــــــــــــوچرامیزنی ،
    یاسمن جونم؟؟؟هی پیرشدیم همشهری
    دیگه حال وحوصله کل کل نداریم......
    واسه چی اون حرفو زدی تو خصوصی؟ هاع؟ :|
    نمیتونی بیای یاهو؟
    یه کار کوچولو باهات دارم
    هیچی فقط حس میکنم هر کی بفهمه من خواهر تو ام هی میاد برا عرض ارادت خونه ی خواهر شوورش:D
    تعداد اندکیه ها مدیونی اگه فک کنی نصف باشگاه :D
    (عاشخ خونوادمونما)
    ها :|
    مرسی کلا:D
    اندک دیه؟اندکککککک؟:razz:
    قد ی ایل زن داره میگه اندک :|
    ها خیالم راحته:redface:
    هیچی دوست داداشم فوت کرده بود
    بعد خواهر این پسره دوست صمیمی من بود
    این خدا بیامرز تصادف کرده بود
    مامانم خونه ی عموم اینا بود بابام اومد دنبال من و داداشم ک بریم اونجا
    بابام از در اومد تو گفتم بابا فردا چکاره ای؟ گف چرا؟
    گفتم بریم تشیع جنازه
    بابام گف کی؟ گفتم اصغر.امروز عصر مرد
    بابام تا مرز سکته رفت گف آخی بنده خدا و فلان و اینا
    تو راه بابام مبگف ب مامانت نگیا.یهو حالش بد میشه گفتم خیالت راحت مقدمه چینی میکنم
    گف نگو تا خودم بیام بابام داش ماشینو پارک میکرد من رفتم بالا تا مامانم رو دیدم گفتم مامان اصغر تصادف کرده
    دیدم غمناک گف میدونم بیچاره مادرش سه سال پیش شوهرش مرد الانم پسرش تو بیمارستانه
    حالش چطوره؟
    گفتم بد وخیم.بهش امیدی نیس
    گفت شنیدم.یعنی امیدی نیس؟
    گفتم نه مرد :|
    مامانم نزدیک بود پس بیفته بابام اومد دید مامانم ب حالت غش افتاده نزدیک بود منو با دیوار یکی کنه :|
    :|
    نمیدونم چی شد یهو حس کردم باید اعلام کنم:D
    دختروتونو بسپرید به عمه ش که منم:D
    حالا ورژن واقعی این مثالی که زدی رو بعدن بگو برات تعریف کنم :|
    اصن من تو گفتن یهویی ها تجربه دارم
    وختی میخوان خبر مرگ بدن من میگم
    بعد یهو همه سکته رو میزنن:D
    عَـــه؟؟آره؟؟بعدن؟:D
    کوفت نخوری=))
    داداشی من روشن فکرم:cool:
    شب خوش داداشی جونم
    لالاهات شیک و پیک
    بابای داداشی جونم
    fatima12 :|
    من با زهرا صوبت کردم :|
    بزنی زیرش من میدونم و تو ها :|
    با سحر هم صوبت کردم الان :|
    براش اف گذاشتم :|
    میخوای همون 4 تا رو بگیری هوم؟:D
    سیما هیشی نشده :|
    مامانِ سیما فهمیت دارم برات آستین بالا میزنم :|
    گفت نمیذاره دخدرش زیر دست ناماداری بزرگ شه :|
    تخصیــر هواس :|

    ها بیــو نازم بنمو :d
    عَــــه؟ :D
    حیف دیر رسیدما:D
    :|
    سیمـــا :|
    :|
    خو تخصیر من نیس که :|
    ها حواسم به جفتشون هس :|
    ینی من کشته مرده ی این اشتهاتم داداشی جونم:D
    تو هم بیــو برو تکلیفِ این دخدرت رو مشخص کن :|
    مامانش نمیذاره زیر دست امادری بزرگ شه :|
    دی سی شدم :|

    نخیــر 4 تا 4 تا نداریم :|
    من خودم یه تنه از پسِ چارتا عآروس بر نمیام که :|
    به فکر دستای منم باش که میخواد گیس بکشه :|
    برم با سَحـــر صوبت کنم ؟:D
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا