-
قربانه شما
مرسی
اینم یه دونه برای شما که دعواتون نشه
سلامت را نمی خواند پاسخ گفت:
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پارا دید نتواند
که ره تاریک و لغزان است.
سلام شنلی جان...
چی میگین؟
نامردا
از پشت خنجر میزنین؟
باشه...
نیگا کن این پسره خودش اخر حسوده..به من میگه حسود..ای ورپریده[IMG]
شانلی یا کادونو میدی من باز کنم...یا خودت باز کن[IMG]
باشه چون ارغوان حسودی می کنه همه ی کادوهای اون رو تو بردار
بیا مال خودت اینو باز کن
شانلی کادوهای دیگران رو باز نکن....
پس حتما 9 خرداد online باش ....... باشه .............. راستی کدوم دانشگاه و اهل کجایی
ازت ممنونم عزیزم .ایشالا بتونم جبران کنم راستی تولدت تو چه وقتیه
اوه اوه اوه...همین فرداهاست که مارو بدبخت کرده....دقیقا مث منی...
ماله من همه چی از شنبه بایده شروع بشه.
..بعدش شنبه که میشه..سر خودم کلاه میذارم میگم نه امروز حالم بده.
..شنبه بعدی...
ولی عیب نداره شانلی...ما اخرش جبران میکنیم..منظورم شب امتحانه
راستی تو پروفایله متال غیبتتو کردم
لازم نکرده بری.....بمون همین جا....
به قول شاعر میگه:
نرو
تو هم مث من نمیتونی دووم بیاری
نرو
تو هم مث من تو غصه کم میاری...
ای بابا
نمیدونم چرا شانلی نزدیکه امتحان که میشه من عذاب وجدان میگیرم
....
پایه ام..ولی...بعید میدونم جواب بده عسلک...من این راهو یه بار رفتم...
سلام جیگل...
نه گلم سراب نیست..حقیقته...من دوباره معتاد شدم....
سلام شانلی جان ......چطوریسلام شانلي!
آره خوبم... بلانسبت جون سگه جون آدميزاد که نيست!
آره اون روز که تموم شد شبش خوب شدم
الانم که چند روزی می گذره دیگه خوب خوب شدم
کم کم جو امتحانا داره می آد ولی هنوز جو گیر نشدم!
شما چی؟
don't tear me down
for all i need
make my heart a better place
give me something i can believe
don't tear it down
what's left of me
make my heart a better place...
فدای تو مهربون بشم من.
..فدای خنده هات
برای منم با
ش
ا
ن
ل
ی
مهر کردن
یه وقت فکر نکنی من ازت تقلید کردم ها...ناراحت میشم
شانلی عزیز این همونیه که ندیدیش گریه نکن!
شانلی آواتار نو مبارک
تو را چه می رسد ای آفتاب پاک اندیش
تو را چه وسوسه از عشق باز می دارد ؟
کدام فتنه بی رحم
عمیق ذهن تو را تیره می کند از وهم ؟
شب آفتاب ندارد
و زندگانی من بی تو
چو جاودانه شبی
جاودانه تاریک است
تو در صبوری من
اشتیاق کشتن خویش
و انهدام وجود مرا نمی بینی
منم که طرح مودت به رنج بی پایان
و شط جاری اندوه بسته ام اما
تو را چه وسوسه از عشق باز می دارد ؟
تو را چه می رسد ای آفتاب پاک اندیش؟
ز من چگونه گریزی
تو و گریز از خویش ؟
به سوی عشق بیا
وارهان دل از تشویش
(حمید مصدق)
تو را چه می رسد ای آفتاب پاک اندیش
تو را چه وسوسه از عشق باز می دارد ؟
کدام فتنه بی رحم
عمیق ذهن تو را تیره می کند از وهم ؟
شب آفتاب ندارد
و زندگانی من بی تو
چو جاودانه شبی
جاودانه تاریک است
تو در صبوری من
اشتیاق کشتن خویش
و انهدام وجود مرا نمی بینی
منم که طرح مودت به رنج بی پایان
و شط جاری اندوه بسته ام اما
تو را چه وسوسه از عشق باز می دارد ؟
تو را چه می رسد ای آفتاب پاک اندیش؟
ز من چگونه گریزی
تو و گریز از خویش ؟
به سوی عشق بیا
وارهان دل از تشویش
(حمید مصدق)
سلام اگه میدونستم مخالفید براتون... معذرت
◊ هرگز نمی‌توانیم صفت خوبی را در دیگران بشناسیم مگر اینکه از آن بویی برده باشیم . چینگ ◊
◊ آینده از آن کسانی است که به استقبالش می‌روند . فردریش نیچه ◊
◊ آینده از آن کسانی است که به استقبالش می‌روند . فردریش نیچه ◊ -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...