shamira

من آن نیستم که مینمایم نمود پیراهنی است که به تن دارم پیراهنی بافته ز جان که مرا از پرسش های تو و تو را از فراموشی من در امان میدارد.آن من که در من است ای دوست.درخانه ی فراموشی ساکن است و تا ابد آنجا می ماند.خاموش و دست نیافتنی...

موسیقی، نقاشی، مطالعه
محل سکونت
دل عالم
رشته
مهندسی معماری
مقطع تحصیلی یا آخرین مدرک تحصیلی
دانشجوی لیسانس

امضا

" من امروزایستاده ام و برای ایستادنم هزاران بار افتاده ام از سایه نمیترسم خورشید امروز مال من است "
بالا