روزی رو میبینم که پاهای مغرورت جلو من زانو زده و دستانت از کرده پشیمانند و لبانت را مسکوت کرده اند که حرفی به نا حق نزنی
آری ای یگانه شهنازم تو در هزار راهه های زمان گم شدی و هرگز نگفتی آب را گل نکنیم
بمان اندر گمراهی و تصور کن که بیگ بنگی که کشف کردی برترین کشف زندگیت بوده و ندانستی قبل آن انفجار عاشق و معشوقی بوده است در کار انگار!
قورباغتم آخرین قور قور هاشو بشنو .....شاید پرده از رازی بگشاید
همان زمان هستم:دی