کدوم ؟!
-
ابجی ادمین زاده نی خوام!!!
مهندسم نباشه ترجیحا!
قربون دستت.
مرسی/ترکیدم از خنده!
سلام سلام سلام
خوبی ؟
خوشی ؟
آخه خونه تشریف نداشتین.چطوری میومدم تو؟!
ها خوب گفتی
شیراز نشینی افتخار می‌خواد که خیلیا ندارن
( فقط برا احسان گفتم این جمله رو )
وگرنه به هیچ عنوان قبولش ندارم
چه شهریه این شهرتون اگه خوب بود که فرار نمی‌کردی ازش
حالا نظر واقعیت در مورد شهرتون چیه؟
مهاجرپذیریش زیاده، همه قبیل مردم هم اومدن اینجا، از نظر رشد فرهنگی به نسبت شهرهای دیگه، خیلی ضعیفه
فقر اندیشه بیداد میکنه ( البته از این چیزا توی ایران کم نداریم )
ام، خوب من که با اونا فرق فوکولم، اون سیاهه کی بود؟ ام پیرجو رو میگی؟
جدی؟ ماست ترش؟ منم همینطور
ولی تا الان با زعفرون تست نکردم، بعد می‌رم تست میکنم
خیلی ممنون
زندگی خوردن یک کاسه دوغ
بر سر سفره ی مهر....(بقیه اش رو تو گروه کامپیوتر ها می تونی بخونی)
راستی مشغله زیاد داری، نکنه خبریه؟
ما که افتادیم زندان ، تو مراقب خودت باش
شین جان موفق باشید
happy good day and shab
اها!!
اختیار داری
راستش نمیخواستم دیگه تو بحثهای اینجا شرکت کنم. ولی تاپیکت خیلی تحریک کننده بود
واسه همین نوشتم ولی بعدش کمی که گذشت پشیمون شدم. گفتم ولش
چیزخاصی هم نبود البته. فقط کلا مخالف نظربقیه بود.دیدم بعدش ممکنه بحث بشه و کسایی نظربدن که نمیخوام باهاشون بحث کنم واسه همین بیخیال شدم. چون جو اینجا دیگه مثل قبل نیست و نمیشه راحت نظرداد. یا حداقل من دیگه با جمع حاضر راحت نیستم.
درکل قصد بدی نداشتم. اگه ناراحت شدی یا حتی اگه فکر میکنی بودنش بهت کمک میکنه بگو بابک برش گردونه موردی نداره.
ها؟
//
خواهش میکنم...
اسم شما چیه دوست عزیزم
اسم من هادی
خدمت دوست عزیزم ..
چون توی آواتورتون اسب داشتید گفتم شاید اسب دوست داشته باشید-راستی اسمت چیهراننده اونا رو به مقصد رسوند و ازشون کرایه هم نگرفت. جات خالی کلی کیف کردم و یه بحث چند دقیقه ای باهاش داشتم... واقعا روز متفاوتی شد برام و ماندگار تو ذهنم. همیشه به این فکر می کنم که اون برخورد چه عواقبی داشته و داره... به نظر من که بد نبود...
کوچکتر از اونم که برای کسی کاری انجام بدم. تونستم، به یادت و با جدیت انجام میدم.
برای دیدت، بهت تبریک میگم. قابل تحسینه...متاسفم برای همچین آدمایی.
نمی دونم، کاش میشد خیلی راحت چیزی رو که شنیدی بهش می گفتی.
یه روز تو تاکسی بودم که یه زن و مرد سوار شدن. اتفاقا زن و مرد با راننده آشنا بودن. بعد از کلی سلام و احال پرسی از طرف زن و مرد به راننده، مرده به راننده گفت چرا مدتیه خونه ما نمیای و دیگه نباید اینجوری باشه و اصلا همین الآن باید بیای و کلی تعارف... . راننده تاکسی وایساد تا حرف اون مرد تموم شد بعد گفت؛ من اهل دروغ نیستم و بهش علاقه ای ندارم. همیشه دوست دارم حرفمو رک بگم و مردمم باهام رک باشن. چرا دروغ میگی؟ « شوکه شدم که چرا باهاش اینجوری حرف زد.» بهش گفت یادته که اون باری که با هم بودیم خانواده ت چه برخوردی با من داشتن و خودتم چجوری بود و ... کلی دلیل و سند آورد که این عزیزان! چه برخوردی باهاش داشتن و گفت خواهشا با من دیگه از این جور تعارفات نداشته باشین. زن و مرد ساکت شدن شدید! هیچ حرفی برای گفتن براشون باقی نموند.
سلاااااااااام شهناز خانم جانا
خوبی خانم مهندس
مرسییییی از لینک موزیک گلبانو
[IMG]
[IMG]
[IMG]
[IMG]
هان، هان! سلام علیکم، خوش اخلاق، خوش برخورد، خوش تیپ!
یه جوتب نوشتم ولی خیلی پراکنده شد، ارسالش نکردم. ذهنم رو مرتب کنم، یه مطلب جمع و جور می نویسم، هان هان!
منم خوبم ممنون
سلامتی خبر خاصی نیست.
شما چه خبر؟
نظر درباره چی؟واقعا اینجوریه...
خیلی ها دوست دارن چیزی رو بشنون که بهش تمایل دارن.
مشکل اینجاست که مردم، همه رو مثل خودشون می بینن. باور کن سر این قضیه همیشه با اطرافیانم درگیر هستم. نمی دونم چه اصراری دارن که حتی در گفتن احساسشون هم دروغ بگن... باید اعتراف کنم که منم خود به خود چیزایی رو یاد گرفتم ولی واقعا تلاش زیادی برای پرهیز ازش می کنم. باید دید که تحمل می تونه چقدر باشه...
به خاطر دنیای سرعت و ***** خیلی کم دانلود می کنم. کاش هر کدوم رو که خودت دوست داشتی میذاشتی... حداقل در این مورد به خودت حق انتخاب می دادی... دیگه ازت تشکر نمی کنم، چون واقعا نمی دونم چجوری تشکر کنم!!
سلام
اشتباه اومدی مدیر پروفایل بغلیه!
چطوری؟؟کاش همه اینجوری بودن...
لطف داری.
بازم مشکل از ارتش سایبری اینا بود!!
جدا خسته نباشم!!!
http://musiciranian.blogfa.com/post-153.aspx
این لینک وبلاگیه که لینک آلبوم رو گذاشته. ببخش دیگه که چند مسیر شد!
:gol:
جانم؟
تو مشکل داری باهاشون، اونا که باهات مشکل ندارن
م.شیمیا ( البته فقط خودم ) بسیار گل و مهربان و دوست داشتنین
هیچ سوپری هم نمیگه ماستم ترشه :دی
برم نهار
فلن
( اونجا ساعت چنه ؟ )
آری، شوما وی پی ان دارین
اونجا چرا از این امکانات استفاده میکنین؟ برا وطنی کردن IPتون؟
باز تو آمدی
یک زمستان دیگر گذشت
برگی پژمرده شد
برگی دگر سبز شد
و یکسال بر سالهای عمر من
افزوده شد
شتاب مکن
لحظه ها را در شتاب مباش
لحظه ها را زندگی کن
همانگونه لحظه وار
و بیاد داشته باش که :
همچنان دوست بداریم -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...