sepehrkhosrowdad
پسندها
3,160

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام عزیزم من برای طراحی دهکده المپیک نیاز به کمک علاقمندان دارم این یک طرح دانشگاهی نیست مطالعات اولیه اش در حال اجراست این پروژه محدودیت متراژ نداره من میخوام توش یه استادیوم فوتبال چند تا زمین تمرین فوتبال چند سالن چند منظوره هتل واستخرسرباز وسر پوشیده البته اونجا یه سد شنی با هسته رسی هم درحال مطالعه هست ضمنا بزرکپگترین تله کابین جهان به طول 12 کیلومتراونجا کلنگ خورده از لحاظ اقلیم هم اونجا دارای منطقه کوهستانیه حدود 600 متر بالاتر ازسطح دریا اگه به شمال اومده باشی وقتی از شهر رودبار رد میشی به یه شهری میرسی به اسم رستم آباد که این منطقه از رستم آباد حدود 11کیلومتر فاصله داره واسم روستاش پنج خاله هست که نزدیکترین راه پیاده روی تا قله درفک که دومین قله گیلانه به ارتفاع 2520 متر وبا اتوبان جدید تهران رشت وخط آهن درحال ساخت حدود 4تا5 کیلومتر فاصله داره
    سپهر جان مرسی شرمنده میکنی با تشکر هایی که میفرستی چاکرتیم
    سلام سپهرو جان خوبی؟ دستت درد نکنه بابت تغییر نام اون تاپیک
    khubam misiiiiiiii
    are ye vaghtaei khod dargiri daram mibandam pm ro :d
    bebakhshiiiiiiiid nemitunam farsi benevisam
    سلا
    اگه اونجوري ميشد كه خيلي بهتر بود
    آخه من اونقدر فعال نيستم كه عنوان كاربر فعال رو بگيرم.
    خودمم تعجب كردم.
    فعال تر از من خيلي ها هستن.


    وقتی خدا غمگین می شود

    و راه می رود

    از جای پاهایش " پاییز " می روید ...


    رها یوسف نژاد
    "سلام، کجاشو دیدی؟!
    امروز بعد از 3هفته اومدم! :d"

    چه افتخاری!!!! :razz:


    می خواهم راه بروم ...

    سوت بزنم ...

    دور شوم

    کمی از این همه صندلی های پر دود ...

    کمی از این همه چشم و عینک های سیاه ...

    می خواهم در ماه ترین

    ایستگاه زمین

    گریه کنم ...!


    هیوا مسیح
    به شيطان گفتم: «لعنت بر شيطان»! لبخند زد. پرسيدم: «چرا مي خندي؟» پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام مي گيرد» پرسيدم: «مگر چه كرده ام؟» گفت: «مرا لعنت مي كني در حالي كه هيچ بدي در حق تو نكرده ام» با تعجب پرسيدم: «پس چرا زمين مي خورم؟!» جواب داد: «نفس تو مانند اسبي است كه آن را رام نكرده اي. نفس تو هنوز وحشي است؛ تو را زمين مي زند.» پرسيدم: «پس تو چه كاره اي؟» پاسخ داد: «هر وقت سواري آموختي، براي رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواري بياموز >>>
    به به چی سعادتی داش سپهرم هست ؟

    اینجا یه سر بزن من یه تاپیک زدم با عنوانش مخالفم عوضش کن مثلاً ؛ مثلاً یه تاپیک به نام پاور پوینت یا تحقیق و مقاله بذار من این طور چیزامو اونجا بذارم بهتر نیست سپهر ؟ اینجا رو میگم ببین

    لینکش :
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=117709
    سپهر جان از استاده نقشه برداری مون ( دکتر ایازی که تو خراسان تکه خداییش ) دعوت کردم با تالار مهندسی عمران قسمت نقشه برداری همکاری کنه اگه بیاد خیلی مخه خداییش
    سلام سپهرو بابا داشتم نگارنت میشدم مرسی اومدی پیام دادی از این به بعد زودتر سر بزن دا


    تجربه ی مبدا را به اختیار من گذاشتی

    اما ایمان دارم که برای مقصد تنها نیستم ...

    هنوز قدم اول را پس از سالها یاد نگرفته ام ... هنوز زمین می خورم !

    .

    .

    .

    می دانم برای قدم دوم دستم را خواهی گرفت تا مقصد ...!
    سلام عزیزم:gol:

    خوش اومدی :دی

    خوبم مرسی. خودت خوبی؟ چه خبراااااااااااا؟
    رفتم بگم سلام و کوفت
    دیگه شرمم اومد نگفتم
    تو کجایی
    چرا زیر کرسی نمیای هاااااااااااااااااااا


    در آسمان

    دو چيز افسونم مي کند !

    آبي بي کران

    و خدا ...

    آن را مي بينم

    و مي دانم که نيست ...

    او را نمي بينم

    و مي دانم که هست ...!


    واهه آرمن


    خوب یادم هست از بهشت که آمدم

    تنم از نور بود و پر و بالم از نسیم ...

    اما زمین تیره بود و سخت !

    دامنم به سختی اش گرفت و دستم به تیرگی اش

    و من هر روز ذره ذره سخت تر شدم ...

    من سنگ شدم !

    دیگر نور از من نمی گذرد ...

    حالا تنها یادگاری ام از بهشت، اشک است ...

    نمی بارم چون می ترسم بعد از آن، سنگ ریزه ببارم !!!


    آرامشی ست

    در قطره قطره ی بارانت

    خدا

    که هیچ جا پیدا نمی شود ...!


    برای نزدیک شدن به تو به کلمه ها احتیاجی ندارم و منت جاده ها را نمی کشم... می دانم اگر دستهایم خالی از دانه های اشک و تسبیح هم باشد به حرف هایم گوش می دهی و مرا از نیایش محروم نمی کنی ...
    آنقدر ابرها را می شمارم تا به مرزهای مقدس گریه برسم ...
    آنقدر تو را صدا می کنم تا دروازه های ملکوت به رویم باز شوند ...
    بی تو قدم زدن در زیر باران زیبا نیست ...
    بی تو آسمان را باید مچاله کرد و دور انداخت !
    بی تو قطار ها در شب گم می شوند و به ایستگاه صبح نمی رسند ...
    .
    .
    .
    بی تو هیچ کسی عاشق نمی شود ...!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا