بابا ما دیشب 5 ترکه نشستیم...
جامون هم بود
من موتور دوس دارم خو
دو موتوره بریم اگه جا نمیشه....
ماشین نه....موتور
بهنام بدوه؟؟؟؟فکر نکنم قبول کنه ها....میزنه تو سرمون میگه شما پیاده بیایید....
علی...من بستنی میخوام
امشب باید برام بستنی بخری
خو تو نبودی
نباید به اجوم خوش بگذره؟
رو باک نشسته بود بهد هی دستش نمیدونم چه جور میرفت رو بوق
بهنام هی میگفت شبنم دستتو نذار رو بوق
شبنمم میگفت خو کجا بذارم دستمو جا نیس
جات خیلی خالی بود علی
خیلی
اگه امشب میای بازم بریم
نو پرابلم علی جون
بهنام؟؟؟
نه بیچاره...دیشب کلی افتاد تو خرج
بستنی...آدامس...لواشک و آلوچه و آب هویج و اینا خرید
شبنم هم بود
5 ترکه نشسته بودیم
جات خیلی خالی بود...شبنم میگفت من بدون علی نمیام
به زور بردیمش