میخواستم قدرت و توانایی رو نشونت بدم
-
بابا توانا بابا مجهول
میبینی چ تاپیکایی میزنن
از کجاع؟
معلوم خودتی.دی
ا کجا فمیدی چشام لوچه
ساناز پنل
به زبون ولایتمون
دستت توانا(باریکلا) دختر
ءء واقعا چقدر حرفه اییدست دِرِس دِتِر
سانازی من برم کم کم ..جیگرتو ...میبینمت ..شبت خوش .[IMG]
کاش خشک نشه حالا حالاها ..
این شکلی ..:d ها نفس بکش برا شماره بعدی نیازت میشه :d
بالاخره تمم شد ..میبینمش کیف میکنم ..:)
شبیه کمپوتی که یه شب بیرون یخچال بوده
تو چیطوری خوبی سنازی
اره مشکل داره
سلام علیکم عبادات قبول.میگم سانازجون این صفحه آرایی واینا روباچه نرم افزاریی درست میکنی؟این دیزاین؟کلاس خصوصی هم میذاری؟دی من دوس دارمدیگه نتونستم جلوخودمو بگیرم که نیام نپرسم
تو رو باس با ذره بین دید
اگه من ریزم تو ریز ریزی .
دستور میدم باس اطاعت امر کنی
شرکت که تهرانیه از بقیه جاهام دعوت بودن. شاید نزدیک 70 نفر بودیم بیشتر.
لاوان تابلو
...
تازه بعدش رفتیم شرکت گلاب .... باز نمیدونم اسمش چی بود یادم رف.دی
دیدیم ک چطو گلاب میگیرن.
اونم باز یادم نی فک کنم سالروز وفات موسسین کارخونه بود
نزدیکه اذانه
فعلا پنل
دفعه دیگه هم غیبت کردی
نکردی!اره
بلد نیستم. الان ن ذوق زده ام یادم نمیاد .
بالاش اوج گرفته نمیتونم. بیا منو بیار پایین
بازدید از کارخونه. یکی دوتا کار انجام داده بودیم به طور غیر مستقیم براشون. جشن چند سالگی کارخونه رو گرفتن. دی
رو حساب اینکه من قدرتم
مجسمه شکل ادم درس کرده بودن
ینی اینقد جو گرفتتم جلو اینه میرم نیگا خودمم نمیکنم . -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
