-خدایا!مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان!
-چقدر روح محتاج فرصت هایی ست که در آن هیچ کس نباشد.
-خود را تسلی بده؛اگر مرا نیافته بودی ,هرگز جستجو نمی کردی.
-روحیه اندیشه می سازد.
دشت هايي چه فراخ
كوه هايي چه بلند
در گلستانه چه بوي علفي ميآمد
من در اين آبادي پي چيزي بودم
پي خوابي شايد
پي نوري ريگي لبخندي...
من نميدانم چرا هيچكس به حرف من نزديك نيست!!!!!!!!!!!!!!!!!
صدا كن مرا
صداي تو خوب است
صداي تو سبزينه آن گياه عجيبي ست
كه در انتهاي صميميت حزن مي رويد
در ابعاد اين عصر خاموش من از طعم تصنيف در متن ادراك يك كوچه تنهاترم
بيا تا برايت بگويم تنهايي من تا چه اندازه بزرگ است
وتنهايي من
شبيخون حجم تو را پيش بيني نمي كرد
و خاصيت "عشق"همين است
در نهفته ترين باغ ها دستم ميوه چيد
و اينك شاخه نزديك از سر انگشتم پروا نكن!
بي تابي انگشتانم شور ربايش نيست، عطش آشنايي ست
درخشش ميوه درخشانتر
وسوسه چيدن در فراموشي دستم پوسيد.