Relampago
پسندها
2,392

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اره دیگه تقریبا بیشتر نمازو دعا میخونم که آروم شم...
    بعد تابستون آقا پیداش شد که بیا با هم باشیمو از این اراجف منم یعنی بهت بگم واقعا دوسش داشتم دروغ نگفتم دوباره خر شدم!:|
    آشناییمون تو دانشگاه منم خر اصن نمیدونم به حساب چی باهاش رفتم دوس شدم!انقد نفهم بودم که تنها انگیزم واسه دوستی همن بود که تیپو قیافش واسم جذاب بود همین!
    بعد نمیدونم یه دروغای گنده گنده من دارم خودمو میکشمو من دارم میمیرمو که اومدم واسه توام تعریف کردم اگه یادت باشه!بعد قرار شد بعد 6 ماه تصمیم بگیرم در مورد آینده بعد 6 ماه شد اول تابستون برگشت گفت من نمیدونم از اخلاقات زده شدمو تو چرا اینطوری رفتار میکنیو از این حرفا منم گفتم اوکی پس تموم !یعنی 3 ماه تابستونو خون به جیگر من کرد!
    نه آخه بردیا از اینجا میسوزم که میگفت من از بعد از عید میدونستم شدنی نیس ولی بهت نگفتم تا فقط با هم باشیم...!
    آره واقعا هدف والاش فقط لاس زدن بود...نمیدونم واقعا در من چی دیده بود که اونجوری تهش رفتار کرد!تازه هفته پیش اومده میگه بیا کارت دارم گفتم برو بمیر من اصن دیگه تورو نمیشناسم!
    چمیدونم اصن بدم میاد ازش دیگه ...هر غلطی دلش خواست با احساسات من کرد من گم شد... حالا بعدا میام اساسی واست تعریف میکنم خیلی دلم پره ازش...آخه آخرش که اونجوری گفت خیلی بم برخورد...تازه آقا به من میگفت من اگه برم با یکی دیگه هیچوقت نمیگم قبلا با کسی بودم...ببین تا کجاهاشو نقشه کشیده بود!
    خودمم تو کف لحن تعریف کردنم واست موندم...آخه نمیدونی چقد حرص خوردم سرش!
    ما مهمون اومدم من برم فعلا...نظراتتو در موردش ابلاغ کن ولی!
    به سال نکشید متاسفانه...

    والا از تو که پنهون من اصن آخرش نفهمیدم چش بود! چرتو پرت میگفت که ننمو آقام نمیذارن من از یه شهر دیگه زن بگیرمو ازین اراجیف!
    منم گفتم برو بمیر اصن!یه کلام بگو نمیخوام خب!:|
    رفیق : این همسرته ؟
    پسر : نه
    رفیق : پس کیه ؟
    پسر : زندگیمه !
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    داستان هاي باور نكردني )))
    فیلم جدیدته؟خب چت شده داداش عزیزم؟عاشق شدی داداشم؟:D
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا