مدت زیادی از رقص قلم در دستانم دورم... قلم را می رقصانم...تا لذتش را فراموش نکنم...می دانم گاهی باید ایستاد... تا به مقصد رسید.....شب و روز ، خورشید و زمین در حرکتند... اما تو بایست.، ای زمان دست بردار از دویدن...:gol:
¯`v´¯)
`•.¸.•´
☻/
/▌
/ \
★تویکی از بهترین دوستای منی★
★این کتیبه رو رو پیج بهترین دوستات بذار★
★اونوقت می فهمی چندنفر تورو بهترین دوستشون میدونن★
★نترس تو بهتـ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــرینی دوست من★
باس امتحان كني تا به بد بودنش پي ببري....
اما با اينكه من پي بردم...دوس داشتم الان يه رفيقه نا باب...بي باب....كم باب....يه همچين چيزي...:دي
يكي اتيش ميكرد ميداد دستمون تا از اين جو خارج شيم....:دي