psychic
پسندها
4,443

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام علیکم یا ددی

    خو باشه بابا قبول:Dولی همون صداشم هیجان انگیزه خو[IMG]

    شوخو کلدم خو[IMG]بابابزرگ عصبانی که میشی خوشملتر میشی:D

    هوم؟چی نظرم بود؟:surprised:

    خو خوتم رمز گشایوندم ولی دوس دالم اذیت بکنم[IMG]گوینده ی حدیث میدونه بابابزرگای ملهفون دلشون نمیهاد نوه های ژیگر طلاشون رو دهوا کنن[IMG]

    خو چی بگم اخه؟تکرار مکرراته:w05:

    خو من که نخواستم برم به جنگ تروریستا:Dگفتم خدا بهم می گفت در جریان باشم فقط:D
    میتونی لیست آخرین بازدید کنندگان منو ریست کنی ؟آخه فکر کنم هنگ کرده تقریبا یه مدته اونجوری مونده یعنی شماره زیاد میشه ولی لیست عوض نمیشه
    سلام مهندس میشه واسم یه کاری بکنی؟البته اگه امکانش باشه
    شما لطف دارید


    بی پارتی می خواستم برم تو
    ولی چشم مزاحم می شیم :d
    ایشالا که کله ت هم خوب میشه بابابزرگ...گلد تو میت یو:D(اصن آخرت اینگیلیشما:دییییییییی)

    مرسی بابابزرگ...نگران نباش چیز خاصی نیس یه جورایی عادت شده برام!

    شبت عسل بابابزرگ:gol:
    جای خاصیش نبود ...دخترونگی به طور یکنواخت در سراسر وجودش منتشر گشته بود:Dخو این دستگاهه هم صدا داشت ولی من همه چیش یادمه:D

    خو نشد دیگه....حالا که این طور شد پول میگیرم دعا کنم:دیییییییییییییییی

    اصن ادبیاتت نابودم کرد بابابزرگ:Dسوختم خاکسترم را باد برد:Dاون تساطعت تو حلق رییس جمهور گینه بیسائو:Dخو من کلا انرژی مثبت میتساعدونم:دی بازم توکل بر خدا هر چه پیش بیاد صلاح خودشه و منم راضی:smile:
    حالا این نوف کی هس که بهش افتخار موکونی؟:Dاصن حدیث داریم "دعوای بابابزرگ اَوجبُ مِن نانِ شب" :D

    چیز خاصی نبود باباهی... جریانش مثل همون پخ های قبلیه که گفتم...راه حل داشتی برام پخ کن بابابزرگ:w05:

    پ چرا به من خبرشو نداد خدا؟:D
    بدوبیاتبریک بگو عروسی مدیرتالار زنگ تفریح داداش حمید گلوبلبل
    اونم چه راهی:D

    اوا مامانم اینا ....چه دخملونه حرفیدی بابابزرگ:Dخو چیکار به صداهاش داری تکنولوژی رو بچسب:دییییییییی

    بابابزرگ نبینم تریپ غمناک برداریا...ایشالا که چیزی نیست زود خوف میشی:smile:نوه بلات دها میکنه

    اصن به من میخوره بهونه بیارم؟[IMG]اصلا امیدی نیس بابابزرگ...شونصد نفر ادم برای یه شغل تازه اونم دختر و پسر:surprised:ولی امتحانش خیلی راحت بود ...البته برای همه مطمئنا راحت بوده :confused:باوشه خو چرا دهفام موکونی؟:cry:

    نیدونم بابابزررگ....:Dخهلی دلم گلفته بود....تازشم گلیه هم کلدم باباهی:cry:اوهوم بیترم ...شما رو هم که دیدم بیترتر شدم[IMG]

    اورین اورین بابابزرگ....من به تو افتخار موکونم از نوع فجیعش:D(اینا رو اینجا نگو خو میان ترورت میکنن بابابزرگ:D)
    اِ گفتم چرا قلب منم گرفته ها نگو بابابزرگم قلبش گرفته(چه قلب تو قلبی شد:D)...نفرین بر این جدایی بابابزرگ:دییییییی

    بابابزرگ ترس نداله که من انخده دوس دالم این چیزا رو:Dرفتم از دندونام OPG بگیرم این دستگاهش انقده با حال بود ...خانومه دستورات لازمو داد خودش دوید رفت تو یه اتاقک بعد به منم گفت چشاتو باز نکنیا....این دستگاهه هم دایره وار دور سرم میچرخید هی گفتم چشامو باز کنم ببینم چیکار میکنه پدل سوخته دیگه وقت نشد زود تموم شد:دی...البته شبش چنان سر دردی گرفتم که نگو:confused:

    جواب ام ار ای اومد بهم بوگوها بابابزرگ:w12:

    کار خاصی نکردم هنوز:redface:امروز ازمون استخدامی داشتم برای استانداری ...این چند روزه درگیر اون بودم...یه کم هم شیطونی کردم کم شبکه خوندم باباهی:w05:تازشم دو سه روزی دلمان گرفته بود و اینا دیگه:cry:ولی زودی تمومش میکنم ایشالا:smile:

    دیگه مدرک نگرفتی شما؟:دی
    به به به سلام بر بابابزرگ فسیل شده ی سلطانِ قلب ها:D

    حال نوه رو ولش کن خودت چطوری بابابزرگ؟مارو نمیبینی خوشی؟:child:البته میدونم خوشی :Dخودم گفتم که دیگه توی رو دربایستی گیر نکنی عامو:دیییییییییی

    میگرن اینا در چه حالن؟رفتن از خونه تون یا هنوز تلپن؟:D
    ممنون منم سه تا امتحانم مونده نرم افزار ,زبان ,تربیت بدنی:D
    منم خوبم مرسی امتحانا هم بد نیستن بعضی خوب بعضی بد میدیم دیگه:Dاز امتحانای شما چه خبر؟
    ببین میخوام زبان بخونم ولی الان برنامم معلوم نیس شاید قبول شدم همش باید برم تهران ممکنه نرسم کلاس برم
    برنامم اینه که باید زبان بخونم
    نه بابا من کاری به هزینه و ایناش ندارم
    دیگه ایناشو نپرسیدم
    میگم یه کار دیگه هم میتونم بکنم
    به نظرت تابستونو بیخیال زبان بشم عوضش بشینم مقاله و اینا جمع کنم واسه خودم ترجمه کنم
    چون من این قدرا قواعدشو بلدم فقط چون کار نکردم یادم رفته سر فرصت بشینم ترجمه کنم دستم راه میفته
    از اون ورم نتیجه شهریور بیاد ببینم چی میشه
    میترسم تابستونو برم سر کلاس از اون ور قبول بشم و نتونم دیگه مهر زیاد به کلاسا برسم چون همش تو رفت و آمدم البته در صورت قبولی
    خوب ینی این دوره که چهار ماه هست و هر کدومش یه مهارت رو یاد میده بهتر هست تا اون کلاسا؟
    فرقش چیه مگه؟میدونی؟
    هوم؟چي؟من؟حال و احوال تو رو ؟؟؟نه بابا!اين حرفا چيه!!خب چشم دارم دارم ميبينم كه خوبي ديگه!! :دي
    چه نقطه ي ابهامي در مورد قلبم داري جقله؟!؟
    سلام:gol:
    خوبی؟

    میگما جیگولی در مورد زبان بهار بود بهم گفتیا من رفتم دیروز پرسیدم و فردا امتحان تعیین سطح دارم
    فقط یه چیزی من دوره آیلز (درست نوشتم؟)میخوام برم بقیه کلاسا مثلا دیباگران دو ساله 8 ترم مدیریت صنعتی سه ساله 12 ترم
    ولی این میگفت ما دوره هامون چهارتایی هست و هر ترم یکی از این چهار تا speakind و reading و ... هست یعنی 4 تا ترم فقط
    به نظرت چه جوریه؟شنیدی در موردش؟بعید میدونم این مثل اون کلاسا باشه
    بعدشم تو موسسه بهار نبود ترکیب شده بایه موسسه دیگه به اسم صبا

    چه کنم به نظرت؟مدتش که کوتاهه خوبه ولی مدرک و اینا گمون نکنم مثل اون کلاسا که دو سال یا سه سال هست باشه
    ممنون که انقدر زیبا و لطیف احساس میکنی منو
    الان اشک تو چشام حلقه زده :biggrin:
    برو بابا!!نقشه چيه؟!!؟حال گرفتن ازتو كار هميشه مه!!نقشه نميخواد! :دي خاسي؟خوسي؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا