جای خاصیش نبود ...دخترونگی به طور یکنواخت در سراسر وجودش منتشر گشته بود
خو این دستگاهه هم صدا داشت ولی من همه چیش یادمه
خو نشد دیگه....حالا که این طور شد پول میگیرم دعا کنم:دیییییییییییییییی
اصن ادبیاتت نابودم کرد بابابزرگ
سوختم خاکسترم را باد برد
اون تساطعت تو حلق رییس جمهور گینه بیسائو
خو من کلا انرژی مثبت میتساعدونم:دی بازم توکل بر خدا هر چه پیش بیاد صلاح خودشه و منم راضی
حالا این نوف کی هس که بهش افتخار موکونی؟
اصن حدیث داریم "دعوای بابابزرگ اَوجبُ مِن نانِ شب"
چیز خاصی نبود باباهی... جریانش مثل همون پخ های قبلیه که گفتم...راه حل داشتی برام پخ کن بابابزرگ
پ چرا به من خبرشو نداد خدا؟