از درز دنيا نگاه مي کنم
خانه هايي با پرده هاي کشيده
رهگذراني سر در گريبان
با سايه هاي کشيده ...
از درز دنيا نگاه مي کنم
کوچه
تا دو سوي عالم
بي خواب است ...
چندي است دنيا
مرا به کناري نهاده است
و نمي بيند
از درز دنيا نگاه مي کنم ...
.
.
.
در پناه خداي مهربون باشي هميشه عزيزم ...