پدری به پسرش گفت برایت دختری سراغ دارم که او را به همسری بپذیری
پسر:اما پدر من میخواهم با دختر مورد علاقه ام ازدواج کنم
پدر :دختر مورد نظر من دختر بیل گیتس است
پسر: اگر چنین است قبول است
پدر نزد بیل گیتس میرود و دختر او را برای پسرش خواستگاری میکند
اما بیل گیتس میگوید دختر من قصد ازدواج ندارد
پدر میگوید اما جوانی که من برای دخترت مد نظر دارم قائم مقام بانک مرکزی است
بیل گیتس: اگر چنین است قابل قبول است
پدر به نزد ریاست بانک مرکزی میرود و میگوید جوانی برای سمت قائم مقامی در نظر دارم
رئیس: اما من معاون های بسیار دارم
پدر: جوانی که من مد نظر دارم داماد اقای بیل گیتس است
اوه ... جدی ؟!
اگر اینطور است قبول است!
...
پیامد: اگر چیزی هم ندارید میتوانید چیزهایی بدست اورید.