سلام ندا خانوم
چه عجب یادی از ما کردین
شعرتون هم خوب بود ممنون
زلف او دام است خالش دانه ی ان دام و من
بر امید دانه ای افتاده ام در دام دوست
سر ز مستی بر نگیرد تا به صبح روز حشر
هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست
اینم نتیجه ی مستانه شدن
.....................................