nazanin jamshidi
پسندها
3,216

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • می پسـندم پاییـز را
    که معافـم می کنـد
    از پنـهان کردن
    دردی که در صـدایم می پیچـد ُ
    اشکی که در نگاهـم می چرخـد
    آخر همه مـی داننـد
    سـرما خورده ام . . . !
    عزیز دل نازنین...

    وقتی قلم را به دستانم می بخشم تا چشمانت را توصیف کنم

    روح لطیف عشق، بر گلبرگ های ظریف احساس دمیده می شود

    و عاشقانه هایم معطر....

    نگاه تو همانقدر پاک، زلال و بی آلایش است که شبنم های گل رز


    نازنین فاطمه جمشیدی



    تنهایی
    بودن خیلیها نیست گاهی
    هستند ولی
    حواسشان به
    غمت نیست و حس میکنی
    تنهاترینی
    سیلام میسی ...
    شکر من خوبم
    شما خوبی ؟
    دلم واستون تنگ شده بود
    شاهزاده ی بی رقیب من!

    جای قدمهایت را با گلبرگ هایی از گل می آرایم...

    تا این گلبرگ های ظریف، عطر تنت را در آغوش گرفته و شمیم حضورت را تداعی کند...

    جای خالی ات را با شبنم هایی از مهر بپوشاند...

    و اشک هایم را بزداید...

    می خواهم در نبود تو، این گلبرگ ها حامی دستانم و تسکینی بر روح خسته ام باشد....

    با ریتمی موزون از باران، تنم را نوازش کرده و مونس شب های ماتم زده ام شود...

    و مرا تا پایان فصل انتظار، در این فستیوال گل زنده نگاه دارد...

    نگارم، نفسم؛ مجنون بی همتای نازنین!

    تو جان من هستی... مرا بی تو یارای نفس کشیدن نیست...

    بازگرد و مرا عمری دوباره بخش...

    من تنها با ترنم به جای مانده از عطر نفس هایت، بر تن ظریف این گلها زنده ام ...

    تا رایحه ی خوش مردانه ات دریغ نشده، بازگرد...

    که من بی تاب ترینم...

    نازنین فاطمه جمشیدی




    [IMG]
    در زیر آلاچیقی از عشق و باران...

    حلقه ی وصال را هدیه می گیرم...

    و با لمس انگشتان مردانه ی تو،خوشبختی را در زندگی ام می آرایم

    چه سهل و آسان فرمانروا شدم و قلمرو احساس خود رایافتم...

    دیگر عاشقانه هایم را با جوهر وجود تو می سرایم

    و کتیبه ای از دل را به دنیا می آورم

    شاهدان عقدمان آسمان پاک و بی آلایش است...

    و هلهله ی ما شدمان رعد ابرهای عاطفه...

    تعهدی جاودانه، کلبه ی معاشقه ی صادقانمان را می سازد

    و انحصار بازوان تو، وفاداری را به هر عشاقی می آموزد...

    نازنین فاطمه جمشیدی







    [IMG]
    آرام باش عزیزدلم.... آرام باش

    من همیشه همراه تو ام....همیشه در کنار تو...

    ای زیباترین عشق...ای پاک ترین ترنم هستی...من تو را رها نمی کنم....

    حتی اگر قرار باشد از پس این دستگاههای بیجان تورا ببوسم و از تو نفس بگیرم...

    باز هم عاشقانه تو را می خوانم...صادقانه تو را می نویسم....

    تو زیباترین و خاص ترین اتفاق زندگی منی....

    تو شبنم های محبت را به دلم نقش میزنی...

    من با تو به اوج آرزو هایم می رسم و بی تو به ورطه ی نیستی...

    من تو را رها نمی کنم...تو اعتبار هستی منی...

    تو تنها بهانه ی بودنی...

    تو منحصر به فرد ترین و صادق ترین رویایی ...

    دوستت دارم

    و تا ابد در کوچه های انتظار... به امید باز گشت تو، به تحصن می مانم...

    نازنین فاطمه جمشیدی

    چتر را به حال خود رها کن...

    من می خواهم میزبان ترنم دلنواز باران،در میان حصار دستان تو باشم....

    می خواهم با دستان با سخاوت باران، صورت تو را نوازش کنم...

    می خواهم با لبان تر و نمناک باران، لبان تو را ببوسم...

    و موهایم را تزیین کنم...

    من می خواهم در زیر آلاچیقی از برگ و ریاحین همسر و همراه تو باشم...

    مرا دریاب که بی تو غریب ترین لیلی دنیام...

    و با تو دلرباترین معشوقه ی هستی...

    ای زیباترینم؛ اعجاز باران مرا محصور آغوش تو کرده...

    حال که یک نفس هم میانمان فاصله نیست، مرا احساس کن...

    که گلهای ارغوانی عشق ام محتاج نوازشند و پیچک پر پیچ و تاب اندامم محسور وجود تو...

    نازنین فاطمه جمشیدی



    [IMG]
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا