MOΣIN
پسندها
4,553

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • نه اما66 اينا ميزني....
    حالا چندي هستي؟
    البته پسرا اينجورين سنشون بزرگتر ميزنه... شايد اين عكست اينجوريه
    گر برپای نگار نشستم چه سود؟......قطرات اشک رسد از او برای من،چه سود؟
    زندگی کن مگذار رود از دست.....زمان را هدر دادن در این آشفته بازار چه سود؟
    ناراحت نشدم.... منم سربه سرت گذاشتم...:D
    بله همه ميگن....
    معين هر روز كه بيرون ميرم كسي نيست كه گير نداده باشه
    بينيتو عمل كردي؟؟؟؟؟؟؟؟
    هي ميام خونه اسپند دود ميكنم چش نخورم:biggrin:
    اين كه مال نيرواناست....
    اوني كه اون روز خودت گذاشتي رو صفحت خيلي قشنگ بود...
    خوبم... شما خوبي؟
    زياد ديگه نميتونم بيام نت...
    كلاسام و تمرين.. يوني اجازه نميده...
    سلام داداش معين خوبي؟
    شعر از خودته؟
    اگه ميشه اسم شاعرو هم پايين شعر بزن:gol:
    دیشب دوباره دیدمت اما خیال بود
    تو در کنار من بشینی؟..... محال بود
    هر چه نگاه عاشق من بی نصیب بود
    چشمان مهربان تو پاک و زلال بود
    پاییز بود و کوچه ای و تک مسافری
    با تو چقدر کوچه ی ما بی مثال بود
    نشنید لحن عاشق من را نگاه تو
    پرواز چشم های تو محتاج بال بود
    سیب درخت بی ثمر آرزوی من
    یک عمر مانده بود ولی کال کال بود
    گفتم کمی بمان به خدا دوست دارمت
    گفتی مجال نیست ولیکن مجال بود
    یک عمر هر چه سهم تو از من نگاه بود
    سهم من از عبور تو رنج و ملال بود
    چیزی شبیه جام بلور دلی غریب
    حالا شکست وای صدای وصال بود
    شب رفت و ماه گم شد و خوابم حرام شد
    اما نه با خیال تو بودم حلال بود
    یک شال گردن ِ به زمین افتاده ...
    همیشه نشانۀ یک مادر ِ سر به هوا نیست
    که دست پسرش را
    در خیابان گهگاهی رها میکند
    به امان خدا...
    آدم برفی ها هم گاهی خودکشی میکنند.
    منم به خیلی خیلی یادتم داداشی!!!!!
    بخدا دلم کلی تنگ شده!!!:cry:
    از خون دل نوشتم نزديک دوست نامه
    انی رايت دهرا من هجرک القيامه

    دارم من از فراقش در ديده صد علامت
    ليست دموع عينی هذا لنا العلامه

    هر چند کزمودم از وی نبود سودم
    من جرب المجرب حلت به الندامه

    پرسيدم از طبيبی احوال دوست گفتا
    فی بعدها عذاب فی قربها السلامه

    گفتم ملامت آيد گر گرد دوست گردم
    و الله ما راينا حبا بلا ملامه

    حافظ چو طالب آمد جامی به جان شيرين
    حتی يذوق منه کاسا من الکرامه
    مطمـئن باش که خداوند تو را عاشقانه دوست دارد ؛

    چون در هر بهار برایت گل می فرستد و هرروز صبح آفتاب را به تو هدیه می کند.

    به یاد داشته باش که پروردگار عالم با این که می تواند در هر جائی از دنیا باشد ، قلــب تو را انتخاب کرده و تنها اوست که هر وقت بخواهی چیزی بگوئی گوش می کند ...
    تنها ترين مردم به دوشم کوله باره غم
    از غمها لبريزم
    کوه صبور شانه ام از بار غمها خم
    من قصه ي دردم . تنها ي شبگردم
    تنها دو دست مهربان تو پناه من
    چشمان تو تنها چراغ کوره راه من
    تنها تو ماندي از همه دنيا براي من
    آن شانه هاي نازک تو تکيه گاه من
    تنها تو هستي در تمام لحظه هاي من
    تنها تو ماندي جز خداي من براي من
    آه اي هستي من . شور مستي من
    بر چين اشک مرا برچين
    هستي مي گذرد . مستي مي گذرد
    بنشين پيش دلم . بنشين
    از ازل خالم زد رقم با تو. نقش تقدير است
    خود تو مي داني . با تو مي مانم . بي تو مي ميرم
    آه اي هستي من . شور مستي من
    بر چين اشک مرا برچين
    هستي مي گذرد . مستي مي گذرد
    بنشين پيش دلم . بنشين
    از ازل خواند زجر و غم با تو . نقش تقدير است
    خود تو مي داني . با تو مي مانم . بي تو مي ميرم
    عاشق ترين مردم که مي ميرم براي تو
    اي واي اگر باشد به تو عاشق خداي تو
    من قصه ي دردم . تنها ي شبگردم
    تنها دو دست مهربان تو پناه من
    چشمان تو تنها چراغ کوره راه من
    تنها تو ماندي از همه دنيا براي من
    آن شانه هاي نازک تو تکيه گاه من
    تنها تو هستي ذر تمام لحظه هاي من
    تنها تو ماندي جز خداي من عزيز من براي من
    فضولی نباشه!!تمرین چی؟!!
    باوشه برو!!!بای بای!!!:cry:
    سلااااااااااااااام:d
    خوبی داداشی گلم؟!!!!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا