MOΣIN
پسندها
4,553

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آها!!!
    از اون خط خطیاتون واس ما هم بذارین کنار...خیلی دوس دارم بیشتر با قلمتون آشنا شم...حیف کسیو نداریم یه سامونی به نوشتنمون بده...:(
    جدی؟؟!!:surprised:
    پی چیزی از دس ندانم..همش 6 واحده:D...ما که امروز آزاد شدیم رفت...شما تا کی میرین؟؟!!
    خوش سلیقه ام هستین:D
    شعر نو...سهراب؟؟!روح زندگی تو شعرای سهراب هس...
    راستی نفت خوبه؟؟!!!
    برق که داره ما رو کچل میکنه!!!:surprised:...منعاشق شیمی بودم...الان همه چی میخونم الا شیمی!!
    پس منم تعریف میکنم!!!معرکه اس...:D
    کتاب کم میخونین نه؟بیشتر شعر دوس دارین انگاری...
    دروووووووووووووووود...وای این شعر همین چند دقیقه پیش برای اولین بار با صدای شجریان شنیدم...معرکه بود

    لعل تو داغی نهاد، بر دل بریان من
    زلف تو در هم شکست، توبه و پیمان من

    بی تو دل و جان من، سیر شد از جان و دل
    جان و دل من تویی ای دل و ای جان من

    چون گهر اشک من، راه نظر جست، بست
    چون نگرد در درخت، دیده گریان من **

    هر در عشقت که دل داشت نهان از جهان
    بر رخ زردم فشاند، اشک درافشان من

    شد دل بیچاره خون، چاره دل هم تو ساز
    زان که تو دانی که چیست بر دل بریان من
    در دل شب دعای من، گریه بی صدای من
    بانگ خدا خدای من به خاطر تو بود و بس
    پاکی لحظه های من، گریه های های من
    گوهر اشکهای من به خاطر تو بود و بس
    این همه بی پناهیم، این همه سر به راهیم
    این همه بی گناهیم غصه به جان خریدنم
    از همه کس بریدنم زخم زبون شنیدنم
    به خاطر تو بود و بس
    رو به خدا نشستنم، نذر و دخیل بستنم
    سوز من و گداز من، اشک من و نیاز من
    به خاطر تو بود و بس
    وقتی که تو رفتی خورشید نمرده
    دریا و بیابان خدا دست نخورده
    وقتی که تو رفتی، قلبی نشکسته
    اشکم نشده سیل و مرا سیل نبرده
    وقتی که تو رفتی، وقتی که تو رفتی
    انگار نه انگار که از تو اثری بود
    انگار نه انگار که بیدادگری بود
    انگار نه انگار که عشقی به سری بود
    انگار نه انگار که در دل شرری بود
    وقی که تو رفتی، وقتی که تو رفتی
    انگار که عشقی به دلی نطفه نبسته
    انگار که مستیم و سبویی نشکسته
    انگار که عمری بر باد نرفته
    انگار که در دل امیدی ننشسته
    وقتی که تو رفتی، چشم من خسته، بی خواب نمانده
    وقتی که تو رفتی، در سینه دل من، بی تاب نمانده
    برو برو که دگر آشنا نمی خواهم
    به درد خو گرفتم و دوا نمی خواهم
    تو قبله گاه منی، من ز قبله بیزام
    تو گر خدای منی، من خدا نمی خواهم
    ما چون ز دری پایی کشیدیم، کشیدیم
    امید ز هر کس که بریدیم، بریدیم
    دل نیست کبوتر که چو برخاست، نشیند
    از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم
    مرسی معین خان. خیلی قشنگه. خیلی دوست میدارمش این شعر و آهنگ رو.
    سال و فال و مال و حال و اصل و نسل وتخت بختبادت اندر شهرياري برقرار و بر دوامسال خرم فال نيكو مال وافر حال خوشاصل ثابت نسل باقي تخت عالي بخت رام...پيشاپيش عيدت مبارك
    غربت جایی که دله آدم غریب باشه...تو هیچ شهری مثه تهران دل آدما غریب نیس...خدا بهتون یه همدم خوب بده که درد غربتو هیج جا حس نکنین...ان شاءالله...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا