MOΣIN
پسندها
4,553

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • تازشم خودمون گوش دادیم:razz:
    میدونم...الانم یکی دیگه دارم گوش میدم هی پشت هم روحم داره شاد میشه...
    لیلا لیلا لیلا!!!ابرو کمونی لیلا...شیرین زبونی لیلا
    :D
    نه نمیدونم شایدم شنیده باشم....:confused:باربد میگه منم عیدی موخوام ازونایی که به همه دادی به من ندادی.....:cry:
    داداش جونم من باید برم شام درست کنم.....بای:)
    تورو رنجوندم با حرفام
    چقد حس میکنم تنهام
    چه احساس بدی دارم
    از این احساس بیزارم
    نه نرو تنهام نزار
    من عاشقتم دیوونه وار
    نه نه نه نرووو
    تنهام نزار
    من عاشقتم دیوونه وار
    چی شد چشماتو رد کردم
    چی شد من با تو بد کردم
    نمیدونی ، نمیدونم
    ولی بدجور ، پشیمونم
    نه ، نرو ، تنهام نزار
    من عاشقتم دیوونه وار
    نه نه نه ، نرو
    تنهام نزار
    من عاشقتم دیوونه وار
    صدامو میشنوی یا نه
    صدایه خستگیهامو
    دلم خیلی واست تنگه
    ببین دستایه تنهامو
    نه ، نرو ، تنهام نزار
    من عاشقتم
    دیوونه وار
    نه نه نه ، نرو
    تنهام نزار
    من عاشقتم ، دیوونه وار
    به به..خوش سلیقه هم هستین...منم وسش دارم..کلا" مهستی رو دوس دارم:D
    شمام؟!!:D
    (ریتمش منو کشته...تنبک و این حرفا:D)
    هنوزم دوست دارم...

    میگفتی تویی که با من همزبونی
    میگفتی به خدا قدرمو میدونی
    میگفتی واسه من میمونی همیشه
    قلب مهربونت بی وفا نمیشه
    قلب مهربونت بی وفا نمیشه
    تو چرا دروغ گفتی . رفتی بی وفا
    خدا رو قسم دادی . رفتی بی خدا
    دل من به عشق تو داشت جون میگرفت
    زندگی تلخم داشت سامون میگرفت
    میگفتی تویی که با من همزبونی
    میگفتی به خدا قدرمو میدونی
    میگفتی واسه من میمونی همیشه
    قلب مهربونت بی وفا نمیشه
    قلب مهربونت بی وفا نمیشه
    یه زن از دوری تو داره تنها میمیره
    زندگیش آروم آروم داره پایون میگیره
    بیا نذار بمیره
    چه کنم اگه بیای . چی برام مونده به جا؟
    دل من تو سینه مرد . وقتی رفتی بی صدا
    دیگه هیچی ندارم زیر پاهات بذارم
    بیا جونمو بگیر . هنوزم دوستت دارم
    هنورم دوستت دارم
    :D
    نخندیناااااااااااا!!
    الان یه آهنگ مهستی گوش میدم در حد چی!!به به!!جاتون خالی...:D
    گل عزيز است غنيمت شمريدش صحبت...که به باغ آمد از اين راه و از آن خواهد شد
    این گل میتونه دوستیامون باشه...با هم بودنامون...مگه چقد میخوایم عمر کنین که بخوایم توش از دست کسی ناراحت باشیم یا کسی رو ناراحت کنیم...
    زندگی بهاره...زندگی الانه...زندگی همین کلماتیه که الان دارم تایپ میکنم...به همین سادگی...
    از ته ته قلبم آرزو میکنم همیشه سالم و شاد باشین...همیشه...
    ممنون:)
    گلا رو همین عصر گرفتم!!!صورتی!!خیلی دوسشون دارم...
    ان شاءالله امسال سال خوب و قشنگی واسه همه باشه...همه
    احساس میکنم هنوز زیاد خوب نیستین!!درسته؟
    ستاره اي بدرخشيد و ماه مجلس شد...دل رميده ما را رفيق و مونس شد
    نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت...به غمزه مساله آموز صد مدرس شد
    به بوي او دل بيمار عاشقان چو صبا...فداي عارض نسرين و چشم نرگس شد
    به صدر مصطبه ام مي نشاند اکنون دوست...گداي شهر نگه کن که مير مجلس شد
    خيال آب خضر بست و جام اسکندر...به جرعه نوشي سلطان ابوالفوارس شد
    طربسراي محبت کنون شود معمور...که طاق ابروي يار منش مهندس شد
    لب از ترشح مي پاک کن براي خدا...که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد
    کرشمه تو شرابي به عاشقان پيمود...که علم بي خبر افتاد و عقل بي حس شد
    چو زر عزيز وجود است نظم من آري...قبول دولتيان کيمياي اين مس شد
    ز راه ميکده ياران عنان بگردانيد...چرا که حافظ از اين راه رفت و مفلس شد
    روز هجران و شب فرقت يار آخر شد...زدم اين فال و گذشت اختر و کار آخر شد
    آن همه ناز و تنعم که خزان مي فرمود...عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
    شکر ايزد که به اقبال کله گوشه گل...نخوت باد دي و شوکت خار آخر شد
    صبح اميد که بد معتکف پرده غيب...گو برون آي که کار شب تار آخر شد
    آن پريشاني شب هاي دراز و غم دل...همه در سايه گيسوي نگار آخر شد
    باورم نيست ز بدعهدي ايام هنوز...قصه غصه که در دولت يار آخر شد
    ساقيا لطف نمودي قدحت پرمي باد...که به تدبير تو تشويش خمار آخر شد
    در شمار ار چه نياورد کسي حافظ را...شکر کان محنت بي حد و شمار آخر شد
    آخ جونمممممممممممممممم...میسی میسی...
    خیلی خوشحالم کردین خیلیییییییییی...
    برین اینجا هفت سینمو ببینین:)

    7 سین شما
    نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد...عالم پير دگرباره جوان خواهد شد
    ارغوان جام عقيقي به سمن خواهد داد...چشم نرگس به شقايق نگران خواهد شد
    اين تطاول که کشيد از غم هجران بلبل...تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد
    گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگير...مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد
    اي دل ار عشرت امروز به فردا فکني...مايه نقد بقا را که ضمان خواهد شد
    ماه شعبان منه از دست قدح کاين خورشيد...از نظر تا شب عيد رمضان خواهد شد
    گل عزيز است غنيمت شمريدش صحبت...که به باغ آمد از اين راه و از آن خواهد شد
    مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود...چند گويي که چنين رفت و چنان خواهد شد
    حافظ از بهر تو آمد سوي اقليم وجود...قدمي نه به وداعش که روان خواهد شد
    در ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد...عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد
    جلوه اي کرد رخت ديد ملک عشق نداشت...عين آتش شد از اين غيرت و بر آدم زد
    عقل مي خواست کز آن شعله چراغ افروزد...برق غيرت بدرخشيد و جهان برهم زد
    مدعي خواست که آيد به تماشاگه راز...دست غيب آمد و بر سينه نامحرم زد
    ديگران قرعه قسمت همه بر عيش زدند...دل غمديده ما بود که هم بر غم زد
    جان علوي هوس چاه زنخدان تو داشت...دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
    حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت...که قلم بر سر اسباب دل خرم زد
    سلام...
    میمونین؟؟؟
    بگین آره عیدیمو ازتون بگیرم!!!خواهش میکنم...
    يارم چو قدح به دست گيرد...بازار بتان شکست گيرد
    هر کس که بديد چشم او گفت...کو محتسبي که مست گيرد
    در بحر فتاده ام چو ماهي...تا يار مرا به شست گيرد
    در پاش فتاده ام به زاري...آيا بود آن که دست گيرد
    خرم دل آن که همچو حافظ...جامي ز مي الست گيرد
    ياد باد آن که ز ما وقت سفر ياد نکرد...به وداعي دل غمديده ما شاد نکرد
    آن جوان بخت که مي زد رقم خير و قبول...بنده پير ندانم ز چه آزاد نکرد
    کاغذين جامه به خوناب بشويم که فلک...رهنمونيم به پاي علم داد نکرد
    دل به اميد صدايي که مگر در تو رسد...ناله ها کرد در اين کوه که فرهاد نکرد
    سايه تا بازگرفتي ز چمن مرغ سحر...آشيان در شکن طره شمشاد نکرد
    شايد ار پيک صبا از تو بياموزد کار...زان که چالاکتر از اين حرکت باد نکرد
    کلک مشاطه صنعش نکشد نقش مراد...هر که اقرار بدين حسن خداداد نکرد
    مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق...که بدين راه بشد يار و ز ما ياد نکرد
    غزليات عراقيست سرود حافظ...که شنيد اين ره دلسوز که فرياد نکرد
    دل از من برد و روي از من نهان کرد...خدا را با که اين بازي توان کرد
    شب تنهاييم در قصد جان بود...خيالش لطف هاي بي کران کرد
    چرا چون لاله خونين دل نباشم...که با ما نرگس او سرگران کرد
    که را گويم که با اين درد جان سوز...طبيبم قصد جان ناتوان کرد
    بدان سان سوخت چون شمعم که بر من...صراحي گريه و بربط فغان کرد
    صبا گر چاره داري وقت وقت است...که درد اشتياقم قصد جان کرد
    ميان مهربانان کي توان گفت...که يار ما چنين گفت و چنان کرد
    عدو با جان حافظ آن نکردي...که تير چشم آن ابروکمان کرد
    عکس روي تو چو در آينه جام افتاد...عارف از خنده مي در طمع خام افتاد
    حسن روي تو به يک جلوه که در آينه کرد...اين همه نقش در آيينه اوهام افتاد
    اين همه عکس مي و نقش نگارين که نمود...يک فروغ رخ ساقيست که در جام افتاد
    غيرت عشق زبان همه خاصان ببريد...کز کجا سر غمش در دهن عام افتاد
    من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم...اينم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد
    چه کند کز پي دوران نرود چون پرگار...هر که در دايره گردش ايام افتاد
    در خم زلف تو آويخت دل از چاه زنخ...آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد
    آن شد اي خواجه که در صومعه بازم بيني...کار ما با رخ ساقي و لب جام افتاد
    زير شمشير غمش رقص کنان بايد رفت...کان که شد کشته او نيک سرانجام افتاد
    هر دمش با من دلسوخته لطفي دگر است...اين گدا بين که چه شايسته انعام افتاد
    صوفيان جمله حريفند و نظرباز ولي...زين ميان حافظ دلسوخته بدنام افتاد
    پيرانه سرم عشق جواني به سر افتاد...وان راز که در دل بنهفتم به درافتاد
    از راه نظر مرغ دلم گشت هواگير...اي ديده نگه کن که به دام که درافتاد
    دردا که از آن آهوي مشکين سيه چشم...چون نافه بسي خون دلم در جگر افتاد
    از رهگذر خاک سر کوي شما بود...هر نافه که در دست نسيم سحر افتاد
    مژگان تو تا تيغ جهان گير برآورد...بس کشته دل زنده که بر يک دگر افتاد
    بس تجربه کرديم در اين دير مکافات...با دردکشان هر که درافتاد برافتاد
    گر جان بدهد سنگ سيه لعل نگردد...با طينت اصلي چه کند بدگهر افتاد
    حافظ که سر زلف بتان دست کشش بود...بس طرفه حريفيست کش اکنون به سر افتاد
    یوسف گمگشته باز اید به کنعان غم مخور....کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
    ای دل غم دیده حالت به شود دل بد مکن....وین سر شوریده باز اید به سامان غم مخور
    گربهارعمر باشد باز بر تخت چمن....چتر گل در سرکشی ای مرغ خوشخوان غم مخور
    سينه از آتش دل در غم جانانه بسوخت...آتشى بود درين خانه كه كاشانه بسوخت
    تنم از واسطه ی دورى دلبر بگداخت...جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت
    سوز دل بين كه ز بس آتش اشكم دل شمع...دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت
    حسن تو همیشه در فزون باد...رویت همه ساله گلگون باد
    اندر سر ما خیال عشقت...هر روز که باد در فزون باد
    هر سرو که در چمن آید...در خدمت قامتت نگون باد
    چشمی که نه فتنه تو باشد...چون گوهر اشک غرق خون باد
    گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید...گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
    گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز...گفتا ز خوب رویان این کار کمتر آید
    گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم...گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید
    بابت عیدی ممنون من چی بخرم آخه با این پول؟!! سه چهارتا دیگه میدادین:razz:
    باز هم عید مبارک
    سایه حق

    سلام عشق

    سعادت روح

    سلامت تن

    سرمستی بهار

    سکوت دعا

    سرور جاودانه

    این است هفت سین آریایی

    نوروز مبارک...!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا