MOΣIN
پسندها
4,553

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • عاشقی پیداست از زاری دل
    نیست بیماری چو بیماری دل
    علت عاشق ز علت ها جداست
    عشق,اصطرلاب اسرار خداست
    عاشقی گر زین سر و گر زان سر است
    عاقبت ما را بدان سر رهبر است
    هرچه گویم عشق را شرح و بیان
    چون به عشق آیم خجل باشم از آن
    چون قلم اندر نوشتن می شتافت
    تا به عشق آمد قلم بر خود شکافت
    عقل در شرحش چو خر در گل بخفت
    شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت
    آفتاب آمد ,دلیل آفتاب
    بابا مرامتو عشقه ..يعني ميخاي بگي واسه خاطر اواتارم بود كه اومدي؟؟:D
    ميگفتي واست ميفرستادم
    مرسي رفيق;)
    حاجي ..ببخشيد يه سوال....چه عينكي لازمه تا وقتي ميايم رو پيجتون...چشامون اذيت نشه؟؟؟
    شیرین من در فراقت ،یاد تو کوران می کند
    یادتو ای عشق من؛درد فرهاد درمان می کند
    من اسیر تاب گیسوی توام ای عزیز
    ای که مویت خانه ی عشاق ویران می کند
    شب اسیر برق چشمان تو هست
    یاد چشمانت،خانه ی عشق را فروزان می کند
    من از خورشید وجودت بی بهره ام
    ابر سرکش رخ و روی تو را از من پنهان می کند
    خلوت گزيده را به تماشا چه حاجت است...چون کوي دوست هست به صحرا چه حاجت است
    جانا به حاجتي که تو را هست با خدا...کآخر دمي بپرس که ما را چه حاجت است
    اي پادشاه حسن خدا را بسوختيم...آخر سوال کن که گدا را چه حاجت است
    ارباب حاجتيم و زبان سوال نيست...در حضرت کريم تمنا چه حاجت است
    محتاج قصه نيست گرت قصد خون ماست...چون رخت از آن توست به يغما چه حاجت است
    جام جهان نماست ضمير منير دوست...اظهار احتياج خود آن جا چه حاجت است
    آن شد که بار منت ملاح بردمي...گوهر چو دست داد به دريا چه حاجت است
    با درسو دانشگاه بودم داداش...... دل منم تنگیده بود برات :gol:
    سلاااااااااااااااام داداش معین جون خوبم مرسی تو خوبی؟؟؟؟
    اموخته ام که :
    با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه ، رختخواب خرید ولی خواب نه ، ساعت خرید ولی زمان نه ، می توان مقام خرید ولی احترام نه
    می توان کتاب خرید ولی دانش نه ، دارو خرید ولی سلامتی را نه ، می توان قلب خرید ولی عشق را نه ...:gol::gol:
    کنار سیب و رازقی نشسته عطر عاشقی
    من از تبار خستگی, بی خبر از دلبستگی... عاشقم

    ابر شدم, صدا شدی
    شاه شدم, گدا شدی
    شعر شدم, قلم شدی
    عشق شدم, تو غم شدی

    ...ی من دریای من
    آسوده در رویای من
    این لحظه در هوای تو
    گمشده در صدای تو
    من عاشقم مجنون تو
    گمگشته در بارون تو

    مجنون.... بی خبر
    در کوچه هایت در به در
    مست و پریشون و خراب
    هر آرزو نقش بر آب
    شاید که روزی عاقبت
    آروم بگیرد در دلت

    کنار هر ستاره ای نشسته ابر پاره ای
    من از تبار سادگی بی خبر از دلدادگی... عاشقم

    ماه شدم, ابر شدی
    اشک شدم, صبر شدی
    برف شدم, آب شدی
    قصه شدم, خواب شدی

    ..... من دریای من
    آسوده در رویای من
    این لحظه در هوای تو
    گمشده در صدای تو
    من عاشقم مجنون تو
    گمگشته در بارون تو

    مجنون ...... بی خبر
    در کوچه هایت در به در
    مست و پریشون و خراب
    هر آرزو نقش بر آب
    شاید که روزی عاقبت
    آروم بگیرد در دلت
    واااااااااااااااااااااای چقد خوبه که میترا هم اومد:redface::D
    روش های آموزشیم رو کی بهش یاد بدم............برا براندازی داداش معین:biggrin:
    آفرین..اصلا" به نظرم حالا نیاد بهتر باشه...تمرکزشو بذاره واسه درس...خانم دکتر آینده...
    من دوست دکتر ندارم...یکی لازم دارم:D
    ای جانم...ان شاالله..ماشاالله به پشتکارش..ماشاالله...
    حتما" میپرسم...به اینجا معتاد نشه دم کنکوری؟؟:surprised:
    تا سلیقه اش چی باشه:cool:
    حالا خودش میاد من میفهمم چه خبره...دانشجوئه؟؟؟
    جالب شد..دوست دارم زودتر بیاد با خودش حرف بزنم...دیگه آقا معین بی آقا معین..آخ جونم........:D
    اونم شعر دوس داره؟؟
    آگه خودش بخونه من مسئول نیستماااااااااااااااااا..گفته باشم:D
    چه جالب..یه هم درد پیدا کردم بالاخره..خدایا شکرت
    پس از من بزرگ تره..من بهمنیم:D
    چه باحال..فاصله سنیتون خیلی کمه...حال میده
    والا من کلمو رو سرم لازم دارم...حالا حالاها آرزو دارم:D
    چن سالشه میترا جون؟؟؟؟
    نه دلشون نمیا منو دائم اخراج کنند.خودشون دوباره میان دنبالم:D
    سلام داداشی.خوبی؟
    بازم اخطار گرفتم....از دیروز تا حالا دو تا:D
    فک کنم دیگه نباید بگی میترا بیاد
    اخراجی رو شاخم:biggrin:
    امام صادق(ع):
    هر کس فاطمه (س) را همان گونه که شایسته است درک کند شب قدر را دریافته است.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا