بابا مهران جان از اون جهت نترسیدم که!اینا دوستای قدیمم هستن!!ازم شیرینی و شام طلبکار بودن من هی میپیچوندمشون!!الان توی صفحه م دیدمشون ترسیدم!!گفتم دیگه باید شام . شیرینی رو پیاده بشم!!!شما هم تشریف بیارید در جوار باشیم!!تعارف نکن!
هرگز از مرگ نهراسیده ام، اگر چه دستانش از ابتذال شکننده تر بود. هراس من، باری همه از مردن در سرزمینی است که مزد گورکن از آزادی آدمی افزون باشد-احمد شاملو
سلام تشریف بیارین تاپیک تحریم