یاد این آهنگه افتادم مرمری...
بازم سال تازه حس و حال غم داده
باز امثال من و تو که مثمون زیاده
که هر روزمون هنوز عین دیروزه
همه رویاهامون تو گذشت زمان میسوزه
همه بهم میگن میری از دست
همه فرصتاتو میدی از دست
ولی شایدم تقصیر من نیست
چون رو به هر راهی میرم به روم بسته ست
یه وقتایی یادم میره الان کجام
حس میکنم پاهام از زمین جدان
ساعتها به یه نقطه خیره میشم
تموم رنگای روشن رنگ تیره میشن
دیگه یادم میره لبخند بزنم
باورم نمیشه که این آدم منم
که تنها و ناراحت و ناامیدم
کاش خواب بودم این روزا رو نمیدیدم