خورشید پشت پنجره ی پلک های من
من خسته ام!طلوع کن امشب برای من
می ریزم آن چه هست برایم به پای تو
حالا بریز هستی خود را به پای من
وقتی تو دل خوشی،همه ی شهر دل خوشند
خوش باش هم به جای خوت هم به جای من.
خواهش می کنم شما لطف دارید. اما تنه می زنید. راستی اسمم سارنگ
***********************
شب که می خوابی یادت باشد
نردبان خانه را هم بخوابانی
حوض را هم خالی کن
ماه اگر به زیبایی تو دست یابد
دیگر سراغ هیچ شب بی ستاره ای نخواهد گرفت
یادت که نمی رود من بی ستاره ام.
کسی بیدار نیست
و من که تنهایی را
با چهره ی شکسته ی خود
پیوند داده ام
در بی اعتباری این لحظه های پوچ
شب را و سیاهی را
فریاد می کنم
دیگر کسی مرا
که سالهاست مرده ام در خویش
با فصل گل با فصل عشق
و با آفتاب آشتی نخواهد داد
کسی بیدار نیست
و شهر در خواب فرو رفته است
و آدمها در کسوت مردگان
مرگ سپیده را پیغام می دهند
آه می بینم،می بینم
این شهر
آن شهر زنده نیست
و من در زمستان برفی غمگین
خواب بهار می بینم
و با چهره ی شکسته ی خود
تصویر عشق را
بر روی آبهای راکد مرداب می کشم.
من یه دفعه از این استاد زخم خوردم
سر امتحان حسابرسی 1 سه تا از سوالهای برگم چاپ نشده
بود .بعد امتحان گفتم برگمو در بیار در نیورد
بعدا هم نتونستم نمرمو ازش بگیزم
البته گفت 3 نمره از من طلبکاری که منو خر کنه
دیگه بخواد حرف بزنه خونش پای خودشه
تو باید به آبجیمون قوت قلب بدی
نه اینکه خودتم استرس داشته باشی !!!!!
حتما عالی برگزار میشه ...