اینو واسه زهرا جونم نوشتم. واسه تو هم می نویسم:
"راه" رفتنی ست "در" بستنی ست.
"حرف" زدنی ست.
"غصه" هم خوردنی.
هر چیز در زندگانی با فعل ِ مخصوص به خود تعریف می شود.
مثل راهی که باید رفت و دری که باید بست و حرفی که باید زد، غصه را هم باید خورد.
خوردنی را باید خورد دیگر.مثل هر خوردنی دیگر.
غصه را باید خورد.تا به وقت سیری.
یک وقت هایی آدمیزاد است و غصه هایش.
آدمیزاد است و حال زارش.
لازم است تنها باشد.غصه اش را بخورد و مچاله شود در خودش.
برای غصه خوردن، برای حال ِ زار هم باید وقت گذاشت.زمان داد اصلا.
به آدم غصه دار زندگی تان نگویید خوب باش لطفا.بس است دیگر. غصه تا کی؟
آدم ها را به حال خودشان بگذارید.آدم ها را نصیحت نکنید.
اینطور وقت ها آدمیزاد بد اخلاق است، حوصله ی خودش را هم ندارد."نصیحت لازم" نیست. تحمل ِ شنیدن تجربه های شخصی تان را ندارد.
زمان بدهید تا به وقت ش.
که خوب شود.که از لاک ش بیرون بیاید.
وقت ِ خوشی نزدیک است.
"غصه هم می گذرد، آن چنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند".
ایشالله شاد ببینمت! باور کن دنیا ارزش ی ریزه اخم کردنمون رو نداره!
