MaRaL.arch
پسندها
9,298

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام
    ریزپردازنده های avr یا همون میکرو پروسسورها البته برنامه نویسیش با c باشه نه با بسکام
    پروژه ای که با avr قابل پیاده سازی باشه :gol:
    سلام...
    منظورتون کدوم AVR هستش؟؟؟
    چیپست هاش؟؟؟
    با تشکر...
    سلام...
    نیستم...:دی
    پروژه مون هنوز هم اول راهش هست...
    آخه به این استادمون چی بگم...
    هنوز هم اطلاعات مربوط به دیتاست رو برامون نفرستاده....
    با تشکر...
    سلام دوست من
    تنظيمات اس ام تي پي به اينصورته كه بايد در سرور مورد نظر يك نام كاربري و رمز داشته باشيد.و حتما اون سرور از اين سرويس پشتيباني كنه.بعد همونطور كه دوستان توضيح دادن تنظيمات مورد نظر رو توي صفحات خودت در زمان طراحي انجام بده و سايت رو آپلود كن و نتيجه رو تست كن.براي اينكه مطمئن بشي تنظيمات سايت مشكل داره يا تنظيمات كدنويسي شما بهتره با يك سرور مجازي ارسال ايميل مثل mdaemon تست كنيد.موفق باشيد
    در روزگاری که همه دنبال مدرک میگردند من دنبال درک هستم...!
    تقدیم به خدایی که در این نزدیکی است:
    امشب گمان کنم که خیال تو بر سرم زده
    که این چنین شاعرانه شده است حال من
    با ماه شروع شد این خیال....
    و من همچنان بدان خیره مانده ام
    گویا تمام وجودم را خشک کرده اند
    در آن زمان که تنهایی بین ما شدت گرفت
    این حس عجیب خدایا چه باشکوه
    در قلب من نشست و من هنوز به حیرتم
    اکنون که من و تو چه زیبا ما شدیم
    دیگر شکست فاصله ها
    آتش گرفته است این خود فرعونیم
    باشد که وجودتو آرامش قلبم شود
    این لحظه را با هیچ چیز عوض نمیکنم...خدای من...
    @من هندسه میخوااااااااااامممممممممم@من الان هندسه از کجا بیارم....هندسم کجا بود...بذار یه تماس بگیرم به فیثاقورث اگه وقت داشت یه کمی بگیرم برات :دی
    @شعار بخوام بدم میگم در لحظه زندگی کن اما دنیاتو اونجوری بساز که میخوای@
    فکر کنم دیگه اما وسط رو نمیخواست...من هم میخوام توی لحظه باشم و توی همون لحظه دنیارو بسازم:دی
    @عنوان پروژه واسه سخت افزار ترجیحا avr خریداریم:d@ چجور پروژه ای میخوای؟؟از رنج 200هزار تا 20 میلیون داریم:دی
    @" خدای من چه زیباست" شعر از: رویا زرین@
    این از شعرهای قشنگی بود که تاحالا خونده بودم....ممنونم از انتخابتون....سعی میکنم یکی باهمین قالب بگم البته نه به این قشنگی و سر فرصت...
    عاشق شعرهای عشقولانه با خدا هستم...بدجور:دی
    @تو این چند ساعت چه اتفاقی واستون افتاد آیا؟!:surprised:@
    نمی دونم....از یه طرف از دانشگاه خوشم نمیاد...موندن توش برام عذاب آوره....
    از طرف دیگه دانشگاه نباشه یه جا دیگه...دنیا رو اونطوری نساختن که ما خوشمون بیاد...!
    در هر صورت باید خودمون رو به بی خیالی بزنیم...یعنی هیچی مهم نیست دیگه جز همین ثانیه هایی که از زندگیمون میگذره....(البته شاید الان شعار میدم ولی تصمیم دارم اونچه که میدانم رو عمل کنم دیگه چیز تازه نمی خوام یاد بگیرم تا وقتی اون چیزی که میدانم رو عمل نکردم)
    حرفام به گمراهی شما افزود آیا؟:دی
    مکالمه محمد حسین با خدا:
    سلام...
    خدای من به من به خاطر تمام بدیهایم بدی نکردی...شرمنده گیش برای من موند
    خدای من مرا به خاطر کفر گفتن هایم لال نکردی ...شرمنده گیش برای من موند
    خدای من مرا به خاطر گناهانم رسوایم نکردی ... شرمنده گیش برای من موند
    خدای من مرا به خاطر ناشکریهایم عذاب نکردی...شرمنده گیش برای من موند
    خدای من مرا به خاطر...هست تا صبح می توانم بگویم از همه کارهایی ناشایست من و صبرهای تو و شرمنده گیهای اکنون من به واسطه ی آن...
    اکنون خدای من مرا به خاطر همین شرمنده گی هایم...دریاب...!
    رها جان دیگه برام زیاد مهم نیست...قبول بشم یا نه...
    دانشگاه همش زیادیه...من می خوام زندگی کنم و دارم الان زندگی میکنم جای شما خالی...شدم برنامه نویس زندگیم...هیچ کس نمیتونه خوشبختی و آرامشم رو از من بگیره...
    دم خدا گرم خیلی دوسش دارم...خیلی خداست
    امیدوارم حال شما هم از من بهتر باشه...البته دست خودتونه...
    خوشبختی رو توی درونت پیدا کن...من بیرون رو گشتم نخواهی جست...
    موفق باشین
    یاحق
    سوالاش نرمال نبود...همه از آخرای فصل بود من نخونده بودم...
    امیدوارم پاس بشم که اگه نشم یه ترم یا 1سال دیگه باید تحمل کنم...این وحشتناکه برام
    هر دمی چون نی، ازدل نالان، شكوه ها دارم
    روی دل هر شب، تا سحرگاهان با خدا دارم
    هر نفس آهيست، از دل خونين
    لحظه های عمر بی سامان، ميرود سنگين
    اشك خون آلود من دامان، می كند رنگين

    به سکوت سرد زمان
    به خزان زرد زمان
    نه زمان را درد کسي
    نه کسي را درد زمان
    بهار مردمي ها دي شد
    زمان مهرباني طي شد
    آه از اين دم سرديها، خدايا
    آه از اين دم سرديها، خدايا

    نه اميدي در دل من
    که گشايد مشکل من
    نه فروغ روي مهي
    که فروزد محفل من
    نه همزبان دردآگاهي
    که ناله اي خرد با آهي
    داد از اين بي درديها، خدايا
    داد از اين بي درديها، خدايا

    نه صفايي ز دمسازي به جام مي
    که گرد غم ز دل شويد
    که بگويم راز پنهان
    که چه دردي دارم بر جان
    واي از اين بي همرازي خدايا
    واي از اين بي همرازي خدايا

    وه که به حسرت عمر گرامي سر شد
    همچو شراره از دل آذر بر شد و خاکستر شد
    يک نفس زد و هدر شد
    يک نفس زد و هدر شد
    روزگار من به سر شد

    چنگي عشقم راه جنون زد
    مردم چشمم جامه به خون زد ..یارا
    دل نهم ز بی شکيبي
    با فسون خود فريبي
    چه فسون نافرجامي
    به اميد بي انجامي
    واي از اين افسون سازي، خدايا
    واي از اين افسون سازي، خدايا
    عجبت نیاید از من سخنان سوزناکم
    عجبست اگر نسوزم چو برآتشم نشانی
    خب تهجب کلدم چلا نوشتیش:D

    خب لابد سواهالات سخته جیگملم;)جواب میدن رها جونم یه کم صبر کن:smile:البته اگه میخوای زودتر جواب بگیری لینک سوالت رو بذار تو پروفشون...شاید ندیده باشن سوالت رو....
    سلام دوست عزیز
    می تونید از گزنیه جست و جو پست های ارسالی خودتون پیداش کنید
    موفق باشید
    با عرض پوزش بابت تاخیر :gol:
    توی زندگی دنبال چراها نگرد به جاهای بد کشیده میشه!...اینو همیشه به خودم میگم!
    سهلام رهایییییییییی:heart:

    کیا؟؟؟!!(اون نقطه یعنی چی دیگه؟!!:surprised:)

    نوش جونت عسیسم:D:gol:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا