mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ادمهای زندگی در کل سه دسته اند دسته اول همیشه میمانند، دسته دوم ادمهایی که میایند و روزی باید بروند و دسته سوم ادمهای که معجزه و تلنگر هستند ادمهای دسته اول اگر بخواهی بروند میروند اما همیشه مراقبت هستند ادمهای دسته سوم ناگهانی میایند و میروند اما بزرگترین تغییرات را ایجاد میکنند ادمهای دسته دوم اگر وقت رفتنشان نگذاری بروند باعث اتفاقات و دردهایی عمیق میشوند تنها اگر متوجه شدی کسی دسته دوم هست بهتر است خودت کاری کنی بگذارد برود
    مزاحمت نمیشوم
    تنها قول بده
    شاد و خندان باشی
    قول بده
    خوشبخت باشی
    قول بده سلامت باشی
    مزاحمت نمیشوم
    مزاحم
    شادی و خوشبختیت نمیشوم
    پرواز کردن کار ساده ای بود وقتی
    فکر میکردم کنارم کسی هست
    که خالصانه دوستم دارد
    اما حال پرواز کردن برایم دشوارترین کار دنیاست
    وقتی هیچ کس کنارم نیست
    تا پرواز کنیم با هم
    وقتی بالم را شکستی چه حسی داشتی نمیدانم
    اما تنها ارزویم این هست
    انکه بخاطرش بال پروازم را شکستی لیاقتش را داشته باشد
    تنها ارزو دارم دیگر نتوانی هرگز با احساسی بازی کنی
    تنها ارزو دارم وقتی معشوقت را در اغوش میگیری اشک از چشمانت جاری شود
    ان هم به یک دلیل یاد اشکهایی که هر لحظه و هر شب و تمام التماسهایم بیافتی
    دیگر هرگز دوست داشتنی را باور نمیکنم تا احساسم را نبازم
    شاد باش کنارش اخر بخاطرش احساس مرا نابود نمودی
    نمیدونم چی شده
    اما یه ارامش خاصی دارم انگار همین نزدیکی هستی و مرا تماشا میکنی میدانی وقتی خیال کردی بی وفایی کردم و ترکم کردی انقدر درد کشیدم که هنوز هم گاهی دردش مرا به زمین میزند اما وقتی برگشتی و به من فهماندی دیگر دلگیر نیستی و فهمیدی که سر قولم مانده ام انقدر خوشحال شدم که اگر زیباترین هدایا را هم به من میدادی خوشحالم نمیکرد میدانم بازمیگردی منتظر لحظاتی هستم که سر بر شانه هم میگذاشتیم و از غصه های مشترکمان میگفتیم و حرفهای مشترکمان که تنها بین ما بود میدانی گاهی که بیش از حد دل تنگت میشوم میروم و تمام نوشته های که برای هم گذاشتیم را میخوانم و دل تنگتر میشوم چه میشد که همانگونه که به هم قول دادیم عمل میکردیم میدانی وفاداری کار سختیست اما لذت بخش هست به کسی وفادارم که به من قول وفاداری داد و عمل میکند به قولش این را میدانم که سر قولت هستی دوستت دارم
    به گریه هایم بخند
    اخر میدانم گریه هایم خنده دار هست برایت
    اما به احساسم که باعث گریه ام شده نخند
    زندگی هر کسی که شناختم یک تقویم داشت
    قبل از اومدن و بعد از اومدن
    زندگی من دو تقویم داره قبل از گفتن دوستت دارم و بعد گفتن دوستت دارم
    پرواز که همیشه با بال نیست
    گاهی پرواز میکنی
    با یه لبخند
    با یه محبت
    با یه دوستت دارم
    اما گاهی هم بال پریدنت میشکنند
    اونم کسایی که
    هرگز ازشون انتظار
    نامهربانی نداریم
    میدونم فروردین هستی اما یادم که اون موقع که با هم اشنا شدیم روزش نگفتی برای همین الان تبریک میگم ایشاالله موفق و پیروز باشی امیدوارم وقتی برگشتی بهم بگی چه روزی هستی دقیقا البته خوب اون موقع هیچ کدوم نمیخواستیم به هم علاقه پیدا کنیم اما علاقه ی دو طرفه پیش اومد و بعد از یه فاصله طولانی برگشتی پیشم و بهم گفتی دوستت دارم و من هم میگم دوستت دارم زود برگرد که خیلی هم دلم تنگ شده و هم نگرانت هستم راستی میبینم امسال اولین روز عید جایی که گفتی بهت ارامش میده و از من اجازه گرفتی که بمونی نیومدی خوب سالی که نکوست از بهارش پیداست حالا حرفی که بهم زدی حقیقیت پیدا میکنه امیدوارم تو تعطیلات کنار خانواده ات بهت خوش بگذره و به ارزوت برسی من منتظر برگشتت هستم
    هر روز خنده هایت را برایم پست کن
    قلب من برای تپیدن
    نیاز به انگیزه دارد ...!
    من آرامم تو باور کن
    من آرامم در این طوفان
    در این مواجیِ دریا/ در این امواج بی سامان
    که بر آرامی ِ جسمم/ که بر آرامی ِ روحم
    کماکان موج می کوبند

    من آرامم، همین لحظه/ همین حالا
    بدون ِ درد و بی احساس، بدون ِ هیچ زندانی
    شبیه ماهیِ آزاد
    من آزادم ،تو باور کن

    من آرامم
    در این دریا، در این امواج
    تو باور کن

    تو بــــــــــــــاورکن که آن ساحل برای ردپاهایم
    برای من، نه مامن گاه ِ امنی بود
    نه آرامش به من میداد
    نه،آن ساحل احساس را می کشت
    فقط صخره، فقط میله…
    تو باور کن برای ماهی ِ آزاد آن ساحل
    فقط احساس ِ مردن داشت
    تو باور کن که آرامم، همین جا توی این دریا
    همین حالا من آن ماهی ِ آزادم
    کماکان سرد،کماکان بی تپش، بی نبض
    ……
    مشق دلتنگی

    وقتی دلم هوای دلتنگی می کند

    خواب هیچ شقایقی را پرپر نمی کنم

    و برای هیچ پروانه ی عاشقی

    شمع نمی سوزانم...

    تنها کمی حوصله می خواهد

    تا باران بگیرد و باغچه

    به سکوت درختان پایان دهد

    آن وقت تکیه می کنم

    روی شانه های چمن و در

    سکوت پرنده های عاشق

    شعر می خوانم...
    عید به اونی که دوستش دارم
    اما دوستم نداره
    تبریک بگید
    بهش بگید
    وقتی گفته بودم مردی میخوام که مردونه سر حرفش وایسه و دوستم داشته باشه وقتی بهش برخورد خیلی خوب فهمیدم یعنی بین ما یه احساس هست که وقتی از من ناراحت میشه میفهمم و برای همین میومدم و براش از طرف شما پیام میذاشتم
    اما حالا
    میدونم براش اهمیتی ندارم بهش بگید
    همونطور که اومد گفت دوستت دارم کاش بهم میگفت
    دیگه من نمیخواد تا حداقل تکلیفم روشن میشد
    اما با کارش باعث شد که تنها سردرگم باشم و عذاب کشیدم
    میرم و از شما هم حلالیت میخوام اگه با پیغامهام باعث مزاحمتتون شدم
    شاید یه روزی برگشتم اما معلوم نیست
    ولی بهش بگید مردونه بودن به صدا بلند کردن و دعوا کردن و تنبیه کردن نیست به این هست که کنار اونی که همش بهش میگفتی دوستت دارم باشی و اگه هم نمیخوای این حق داره که بدونه نه اینکه از غریبه ها بشنوه
    عید بهت تبریک میگم عشقم
    امیدوارم کنار خانواده خودت و خانواده ای که داری تشکیلش میدی شاد باشی و موفق و خوشبخت
    در جواب تمام محبتهات
    سکوت
    میکنم
    اما
    بدون دل شکستن هنر نیست
    دل بدست اوردن هنر هست
    هرگز لطفی که بهم کردی از یاد نمیبرم
    باعث شدی
    بعد از این
    اگه کسی هم بهم بگه دوستت دارم
    تنها
    از کنارش بگذرم
    ممنونم که باز دلم شکستی اما
    اینبار هم مثل دفعه پیش کردی با من فقط کاش بهم میگفتی
    الان تو شک بدی هستم
    ازت واقعا ممنونم با این شک
    باید با احساسات مجروحم کنار بیام و یاد بگیرم
    دیگه کسی باور نکنم
    اما توقع داشتم بهم بگی تا تصمیمت بدونم
    حالا اینجوری فهمیدم
    امیدوارم کنارش خوشبخت بشی
    زیباست وقتی
    برگشت
    دید که خیلی ساده دست در دست دیگری داشت
    و سادتر میشود
    وقتی او بر میگردد
    میبیند که
    دیگر نیست
    چقدر ادمها عجیب هستند
    هرگز نمیفهمی
    احساسی که بیانش میکنند
    چقدر حقیقت دارد
    هرگز نمیفهمی
    چرا احساساتت برای ادمها
    هیچ اهمیتی ندارد
    تنها در سکوت
    باید تماشا کنی
    رفتارشان را
    محبتهایشان را نباید باور کرد
    دوست داشت تنشان را همینطور
    اخر ادمها
    تا وقتی که هستی دوستت دارند
    وقتی نیستی
    به دیگری توجه دارند به همین سادگی
    شده اند ادمها
    تنها نمیدانم
    این ادمها از اشک و اه یک انسان هراس ندارند
    که اینگونه میکنند
    از خدا نمیهراسند
    که روزی در مقابلش قرار می گیرند
    سکوت نکردم که فراموشت کنم

    نمی خواهم از یادم بروی....

    اشک نمی ریزم

    تا.......

    لحظه های نبودنت را ابری کنم

    تنها...تنها...

    لحظه های با تو بودن را مرور می کنم


    و...به تو می اندیشم در ابدیت لحظه ها


    نمی دانی چه غمگینم


    در این تاریکی شبها


    چه بی تابانه دلگیرم


    نمی دانی که گاهی عاشقانه


    در تب رویای تو آرام می گیرم



    هزاران سال است که در کوچه های غریب تنهاییم به دنبالت میگردم.

    در انتظار روزی که بیابمت.

    خسته میشوم و بی رمق اما لحظه دیدار تو جان تازه ای بر تن خشکیده ام تراوش میکند.

    میایستم اما نه خسته ام نه بیرمق....

    صدایی نرم گونه در درونم میگوید اینجا تو را خواهم یافت....

    و من چه بیصبرانه به انتظارت مینشینم.

    این انتظار پایان خواهد یافت آیا؟



    سیگاری اتش میزنم
    ارام میگذارم بر لبانم
    پکی محکم بر ان میزنم تا ارام شود
    روزهای دل تنگی جای یک نخ سیگار
    یک بسته را تمام میکنم
    تا بتوانم ارام باشم
    دکترها نیز قطع امید کردند
    اما هیچ کدامشان نمیداند
    از روز تنها گذاشتنم
    تا کنون چگونه اشک ریختم و چگونه فریادهایم در سینه خاموش شد
    حال سیگار برایم فریاد خاموشیست بر روزگارم
    تا ارام برای خود حکم مرگم را صادر کنم
    کسی چه میفهمد ادم احساساتی باشی
    اما حرفهایت و نگاهت را نفهمند و همانگونه که دلشان میخواهد تعبیر میکنند چه دردی دارد
    کسی چه میفهمد وقتی خسته هستی از نگاههای پر از هوس مردان بر روی خودت یعنی چه
    پس فریاد خاموش خود را بر میدارم بر لبانم میگذارم
    و با لذت ان را میکشم
    جای همصحبتی با مردانی که برای تصاحب چند لحظه ای من حاضر اند دروغ ببافند و کلی لاف بزنند تا تنها چند دقیقه مرا داشته باشند
    اما من میخواهم مال مردی باشم که مردانه پای حرفهایش میایستد و مردانه مرا دوست بدارد این مردان هرگز انگونه که من میخواهم نیستند مردانگی را در شب خوابیدن با من میبیند که واقعا درد اور هست
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا