mani24
پسندها
36,449

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بنوازید
    اینجا من تنها نشسته ام بنوازید گروه ارکست بنوازید
    میخواهم از غمهایم بگویید
    از عشقی پاک و بی ریا
    بنوازید بگذارید ادمها هر طور دوست داردن نگاهم کنند شما بنوازید
    میخواهم با صدای بلند فریاد بزنم بنوازید
    شاید این بغض در گلو بشکند
    شاید این نگاه کور من دست از اشکک ریختن بردارد
    دیگر اشک برای چه میریزید چشمانم
    اگر برای عشق پاکم هست
    اینقدر نبارید
    خسته شدم از سرخی چشمانم
    میخواهم بخندم
    به عشقم بخندم
    و بگویم دوستت دارم
    و باز بگویم دوستت دارم
    بنوازید اهنگ دوست داشتنم را
    اهنگ عشق پاکم را
    دفتر خاطراتم را برایت یادگاری میگذارم .....مراقب خودت باش....
    عاشق پرندگان هستم اخر وقتی عاشق میشوند همدیر را ترک نمیکننذ
    اما ادمها برعکس عمل میکنند
    میگویند دوریو دوستی
    اما این حرف بی خود هست
    انکه میگوید فاصله میگیرم تا بفهمم چقدر دوستم داری
    تنها خودش حواسش نیست
    ندیده
    پرنده در قفس وقتی جفتش را از او جدا میکنند میمیرد
    اما ما ادمها نوع مرگمان خیلی فرق دارد
    میشویم سردو بی احساس
    تنها وقتی به هم رسیدم
    به هم سرما هدیه میدهیم نه گرما
    اخر خیلی وقته مرده هستیم
    و کسی این را نفهمیده
    یه روزی عشق از کسی گدایی کردم
    اون روزا فراموشم نمیشه اخه درسی بهم داد که هرگز از یادم پاک نمیشه
    یه روزی که به پاش افتادم فقط بلندم کرد شاید کنارم نبود اما اروم فقط گفت عشق از من و نه هیچکس دیگه گدایی نکن فقط از خدا عشق گدایی کن مثل این ادمها نباش که هر روز عشق از کسی گدایی میکنند و من از اون روز به بعد دیگه عشق از هیچکس گدایی نکردم و هر کس خواست عشقش از من گدایی کنه همون حرف بهش زدم حتی .قتی گفت مطمئن باش کسی تو زندگی میاد که عاشقت هست و تحمل دیدن غمت نداره باور نکردم اما این باور کردم که روزی کسی عاشقم خواهد بود و بخاطر بودن با من از خیلی چیزها و ادمها میگذره همونطور که اون شخص بخاطر عشق خودش از تمام دخترهایی که برایش میمردند دست کشید و من حتی عشق کسی را که عاشقم بود باور نداشتم ولی وقتی به من قول وفاداری داد و نشان داد سرقولش میماند عشقش را باور کردم
    وقتی با کسی هستی
    به دیگری هم لبخند میزنی
    وقتی با کسی قرار میگذاری
    با کس دیگر هم قرا میگذاری
    میدانی
    تصمیم گرفتم دیگر
    عشقی را باور نکنم
    وقتی
    عاشق باشی
    هر بلایی دلشان میخواهد سرت میاورند
    تازه بهشان برمیخورد
    اگر به انها بگویی چرا
    با من بازی کردی
    اما حال میدانم
    همه دوست داشتنها دروغ هست
    بی خودی امید پیدا کردم
    بهتر هست با تنهایی خودم بسازم
    تا کسی که هرگز سر سخنهایش نمیماند
    بهتر هست نخندم بی خودی
    میدانستم
    این چند روز را خدا داده
    تا دوباره درد دهد
    بهتر هست با درد خو کنم
    نه با لبخند
    نیازی به ترحم ندارم
    انکه عشق را هر روز گدایی میکند
    هرگز معنای عشق را نمیفهمد
    ببخشید مزاحمت شدم
    وقت نمیگیرم راحت باش
    امیدوارم شاد باشی
    امروز حالت خوب هست
    نکنه واقعا غریبه هست
    من نباید میومدم
    فکر کردم اشنا خودم هست
    ببخشید پیامهات پر شده
    ازت سوالی داشتم
    ولی اینجا نمیتونم بپرسم
    من که برا این نگفتم که عوضش کنین...اگرم کسی بخواد عوض کنه منم که دیر تر فرستادم...
    برام جالب بود
    شعرارو باهم فرستادیم...:D
    الان 2تا شعر رغبت تو تاپیکه...
    به حسن انتخابتون تبریک میگم

    چه زیبایی قابل وصفی صفحتون داره...
    این هم شیرینی برای اینکه شاهزاده ادبیاتی...

    هر کجا که باشی......
    راستی من امروز سعی کردم بهشون بگم اشتباه کردند و شرمنده شما شدند...
    نوشته تو دل نامه خیلی قشنگ بود که راجع به تو بودی و کلی ادم حسود

    حسودی نکردم برای کسی
    اما همگان مرا حسود نامیدند اخر به خیالشان به بودنشان با تو حسودیم میشد
    برای همین همیشه مرا فراری میداند از تو تا دیگر نباشم
    تا به راحتی بگویند به من تو حسود بودی نه ما
    اما من تنها با لبخند به انها نگاه کردم اخر اگر من حسود بودم
    پس چرا هر وقت انها کنارت بودند لبخند زدم ولی تا من کنارت بودم انها ناراحت شدند
    تلخی روزها و ماهها و سالها میگذرد
    در اندیشه خیس من
    تنها یک چیز میگذرد
    ایا توانسته ام
    دلی را شاد کنم
    ایا دلی را بی انکه بخواهم شکستم اگر شکستم تواانستم بدست بیاورم
    نمیدانم تنها یک چیز را میدانم ان هم اینکه
    تازگی تنها یک نفر برایم مهم شده
    دیگران دیگر بود و نبودشان فرقی برایم ندارد
    به تنهایی خود عادت کرده ام
    اما ان یک نفر همیشه با من هست
    در وقت تولد تا وقت مرگ
    تنهایی زیباترین حس زندگیم هست
    گاهی کلافه میشوم از تعریف ادمها
    انها که تعریف میکنند همان هایی هستند که با کمی نامهربانی بدی میگویند از من
    پس میخواهم با خدای خود تنها در سرزمینی دور بمانم
    سراغاز مهربانیها را از یاد نبر
    انجا که دلت سخت شکسته است از کسی
    اما باز هم میخواهی او شاد باشد
    بی انکه اهمیتی بدهی
    به ادمهای اطراف
    به ادمهایی که هر روز بخاطرشان له شدی اما باز صبوری کردی
    فرقی ندارد
    ادمی که مهربانی در قلبش باشد
    همیشه از همه میشنود
    حتی از عزیزانش
    امیدوارم وقتی برگشتم شاد باشی
    من که از شادی تو شاد میشم
    امیدوارم یه روزی همیشه بخندی و شاد باشی
    تنها یادت نره بعضی از دوستات دل تنگت میشن و به یادت هستن
    سلام خوبی
    فکر کردم رفتی دیگه برنمیگردی
    خیلی ناراحت شدم
    اخه خیلی نگرانت بودم تازه دلم هم تنگ میشد
    خوشحال میشم بهم سر بزنی
    در ضمن حسابی مراقب خودت باش
    ببخش دیگه اون روز امیدوارم ناراحتت نکرده باشم فقط از اینکه نمیتونستم شادت کنم عصبی شدم و حس کردم مزاحم و بی ارزش هستم البته نیستم باشگاه چون اگه بودم حتما همراهی میکردم باهات ولی باید به درسهام برسم این چند روز هم بخاطر تو میومدم تا تنها نباشی و کمی شاد باشی اما خوب امیدوارم وقتی دوباره برگشتم باشی اخه دیدم به باران گفتی میخوای برای همیشه بری اونوقت اگه برگردم برای همیشه رفته باشی وقتی دل تنگت شدم از کی حالت بپرسم
    باشه من میروم
    تا دیگر غمگینت نکنم
    باشه من میرم تا تو شاد باشی
    مزاحمت نمیشم
    میدونم از من بدت میاد
    فرقی نداره این چند ماه میگم
    فرقی نداره دیگه اخه میدونم برات همیشه بی ارزش بودم
    همیشه برات مثل یک مجسمه بی جون بودم
    برات همیشه هیچکس بودم
    من تمام تلاشم میکنم تا تو شاد کنم
    اما میدونم برات اهمیتی نداره
    تنها اگه بد کردم من ببخش تا بتونم راحت بار سفرم از این دیار ببندم
    نمیدانم چرا به سراغ انکه دوستش داری نمیروی
    او منتظر توست اما تو تنها سکوت کرده
    من گیر افتاده بین هر دوی شما نمیدانم چه کنم نمیدانم چطور کمکتان کنم از اینکه گستاخم من ببخش ولی گاهی حرف زدن بهتر از فرار کردن گاهی بجای رفتاری احساسی منطقی رفتار باید کرد گاهی باید شجاع بود نه اینکه از دور تماشا کرد میدانم اگر پسر بودم هرگز انکه دوستش داشتم را به سادگی رها نمیکردم انقدر میرفتم سراغ خودش تا بفهمد چقدر برایم عزیز هست نهه اینکه برایش پیام بگذارم ان هم تنها شعر اگر قرار بود تمام ادمها با شعر به هم برسند که عالی بود اما گاهی تنها کلمات هست که ارامش میدهد نه اشعاری که از کتابها اورده شده اخر معشوقه نویسنده متفاوت هست
    خدانگهدارت
    امیدوارم
    همیشه به انچه در انتظارش هستی برسی
    امیدوارم
    دوباره بخندی
    امیدوارم
    قلب دوباره به تپیدن بیافتد
    اما من هیچ فایده ای ندارم برایت
    نمیدانم چه کنم
    تنها میدانم بد هستم با تو
    تنها میدانم غمی بزرگ در دلم سنگینی میکند تا ابد
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا