mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دوستــــان مــن مثــــل گنـدمنـد !

    یعـنــی یــک دنیــــا بــرکـــت و نعمــت

    نبـــــودنشـــــــان قحطــــی و گــرسنــگیــست

    و مـــن چــه خوشبــختــــم ...

    کـه خــوشـه هــــای طلایــی گنــدم در اطـــرافـــم مـــوج میـــزنــد

    مهـــــــــربــــــانیـــ ــــت را قـــــدر میــــدانم

    و آن را در سیــلـــوی جـــــــان نگهـــــداری خــواهـــم کــــــرد

    مرسی،اینا رو کپی می کنی میفرستی؟؟

    برایِ من ارور میده،نمی تونم
    نَـ ـفَــ ـســت

    چـــقــدر شبـیـه مردمکــــ چشمـــم

    دودو مـی زنـــد ...!

    تــرســیـده ای ؟

    خـــسـته ای شــبیــه خـــودم ؟

    و هــراســان شبــــیه ثــانیـــه هــا ؟

    سـنگـیــن مـثـل دقـــیقـه هــا ؟

    و ساعــت هــا … ؟

    راستـــی قــ ــ ــول هـایـــت را بـه چــه قـیمـــت بـه عـــبـور زمـــــان فــروخــتـه ای ؟


    مـن هــنـوز کـــنار رد پــای گذشـــته ایســتـاده ام

    خـــودم را بـه خـــــــــواب نبـــودنـــــــت مــی زنــم

    چــشـم هایم چــقـدر چُـــرت مـی زنند ،

    میـــان لالائــیِ حقــیقــــت ...!


    کـــــجــــای ایـــن نـــبـــودن هــا

    بـه بــودنـــم مــی خـــنــــــــدی ؟!.

    آن سوی آرزوهای من
    سرزمینی است که در آن همه خوشند !
    فارغ از دغدغه های
    فقر
    غربت
    و ...... تبعیض.
    من سخت دلزده ام
    ازعشق های دروغین
    از تملق های چابلوسی
    از خریت غرور های کاذب این روزها
    از لجاجت های پر درد سر
    واز حماقت های ویرانگر!
    در روزگار سیاست های نفاق
    دلم برای یک سایه آرامش لک زده است !
    من روحــم را به تــو دادم

    با شعـــر هایم

    و تو نگــاهت را به من

    بخشیـــــدی

    تــا من برآن بنــد بازی کنـــم
    تقدیم به تمام دختران ایران زمین :

    ” به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد ،

    به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد

    و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است . “
    چه خوش خیال است!!

    چه میخندد،چه ژستی گرفته!!

    چه بی ادب است،انگارکینه ی از من دارد!!

    فــــــــــــــــــــــــ ــاصـــــــــــــــــــــ ــلــــــــــــــــــــــ ـه را میگویم!!

    به خیالش تو را از من دور کرده،به خیالش وسط ما دوتا قرار گرفته،چه خوش خیال است

    نمیداند تو جایت خیلی گرمو راحت و امن است.

    آری جای تو اینجا

    در قلب من است وکسی نمیتواند جای تو را بگیرد.هیچکس.

    اینو که تو میدانی....
    می* نویسم ... همیشه پیش من بمان

    می*نویسی ... همیشه !!! ... همیشه ؟؟؟؟

    و بلند بلند می**خندی

    تو می**خوابی*

    و من

    تما ا ا ا ا ا ا ا مِ شب

    رفتنِ تو را "به بد*ترین شکلِ یک کابوس" خواب می**بینم

    ...

    ( بد*ترین شکل یک کابوس * اصطلاحِ به جا و درستی* است ، کابوس داریم تا کابوس )
    تمام احساسم را

    پشت عینکم پنهان می کنم..

    عشق.....

    صداقت....

    محبت.....

    دوست داشتن.....

    انتظار............

    چه فایده دارد وقتی

    نگاهم را نمی خوانی,,,,,,,
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/377696-ضرب-المثل-هدیه-دهید?highlight=
    گـاهـی جـای ِ خـالـی ِ یـه نـفـر بـدجـور اذیـتـت مـیـکـنـه !

    جـای خـالـی ِ یـه آغـوش . یـه گـرمـا . . .

    یـه بـهـونـه واسـه نـفـس کـشـیـدن !

    حـتـی اگـه روز و شـب وقـتـت پـر بـاشـه

    حـتـی اگـه بـهـتـریـن لـذت هـا رو کـنـار ِ خـودت احـسـاس کـنـی . . .

    حـتـی اگـه . . .

    امـا وقـتـی بـهـونـه ی ِ زنـدگـیـت نـبـاشـه . . .

    فـقـط دلـت مـیـخـواد هـیـچـی نـبـاشـه . . . هـیـچـی !
    بعضــےاز غــــم هـــا حل شدنـــے نیستند ، ته نشین میشوند ته ته قلبتــــــ

    گاهےبا کوچکترین تلنگرے شـــــناور مےشــــوند

    و روزهاے آفتابی تــــرا ابرے میکنند

    این نوع از غم هـــ ا از بین نمیروند و دوباره رسوبـــــ میکنند ته قلبتـــــــ

    غیر قابلِ هضــــم شدن هستند ;

    باید یاد بگیرے در کنار این نوع از غم هــــ ا به آرامــے زندگےکنے

    و زندگـــــے شادے داشته باشے

    امام جواد (ع) :
    ملاقات و دیدار با دوستان و برادران -خوب- موجب صفای دل و نورانیت آن میگردد و سبب شکوفایی عقل و درایت خواهد گشت، گرچه در مدت زمانی کوتاه انجام پذیرد.



    عیدتون مبارک


    [IMG]
    کاش می دانستی چقدر تو را دوست دارم....

    کاش می دانستی که تمام زندگی منی و بدون تو این زندگی برایم زیبا نیست...

    کاش می دانستی شب و روز ، لحظه به لحظه به یاد تو هستم

    ، با یاد تو زندگی می کنم و به عشق تو نفس می کشم عزیزم...

    کاش می دانستی چقدر برای من عزیزی ...

    اگر می دانستی هیچگاه خنجر سرد در این دل عاشقم فرو نمی کردی!

    اگر می دانستی هیچگاه طاقت دیدن اشکهای مرا نداشتی عزیزم!

    کاش می دانستی که تو تمام هستی منی و این دنیا را بدون تو نمی خواهم!

    عزیزم باور کن که دوستت دارم ، بیشتر از آنچه که تصور می کنی !

    باور کن این قلب عاشقم تنها به عشق تو می تپد و تنها یک نام

    و آن هم نام مقدس تو در آن حک شده است
    بهترینم؛ با چه نامی صدایت کنم

    چگونه از تو بنویسم

    در حالی که قلمم در برابر تو ناتوان است...

    به چه زبانی دوستت دارم را برایت تعبیر کنم

    تا ناباوری را که در عمق پندارت لانه کرده، بسوزانم...

    مهربانم؛

    بارها حرف از تکرار و تکراری شدن زده ای

    بارها دل مرا با تکرار هراس انگیز این مکرر لرزانده ای...

    بارها خواسته ای به من بفهمانی:

    این همه دلتنگی ِالتهاب آمیز سرانجامی ندارد!!

    من در آن لحظه ها اسیر بی کسی ِ خویشم...

    و ناگاه صدای ترنم ِشب بوها بلند می شود

    و هنوز عشق در عمق ِ وجودم بلوا می کند،تا همیشه

    عزیزم اطمینان داشته باش که هیچ گاه برایم تکراری نخواهی شد.

    اطمینان داشته باش همیشه و همه وقت دلتنگِ حضورت هستم...

    براي تو مي نويسم که در تنها با صداي دلنشين و کلامت اشنايم

    و با چشمان و چهره اش بيگانه..

    فقط اين را مي دانم که نور اميد را در دلم کاشتي و تنهايي‌ام را شريك شدي

    اي کاش حضورت تنها در خيال و رويا نبود...

    اي کاش هميشه با من بودي

    برای تویی که تمام تنهاییم پراز یادتوست

    براي تو مي‌نويسم برای تویی که احساسم از آنِ وجود توست

    برای تویی که هرلحظه دوریت برایم مثل یک قرن است

    برای تویی که سکوتت سخت ترین شکنجه من است

    برای تویی که عشقت معنای بودنم است

    برای تویی که غم هایت معنای سوختنم است

    آري براي تو مي‌نويسم دوستت دارم بهترينم
    سر سبزترین خاطره ام خاطره دست تو بود
    بهترین حادثه ام حادثه چشم تو بود
    که افق در پی وسعت آن گم می شد...
    به تو می اندیشم...
    به تو که حادثه ای در پس فردای منی...
    به تو که از دیروز ، یافته ای در دل شیدای منی...
    به تو می اندیشم
    مثل اندیشه یک برگ به گل
    مثل پروانه به شمع
    مثل عابد به عبادت
    مثل عاشق به زیارت
    و چه زیباست صدایت
    و چه زیباست صدایی که مرا می خواند...
    و چه زیباست نگاهی که به آن سوی افق دوخته ام...
    و تو را پس از درخشانی آن می نگرم...
    دوستت میدارم
    از همین نقطه خاکی تا عرش ....
    به تو می اندیشم
    به تو و تندی طوفان نگاهت بر من
    به خود و عشق عمیقت در تن
    به تو و خاطره ها
    که چرا هیچ زمانی من و تو ما نشدیم
    جام قلبم که به دست تو شکست
    من چرا باز تو را می بخشم؟
    به تو می اندیشم
    به تو که غرق در افکار خودی
    من در اندیشه افکار توام
    قانعم بر نگه کوته تو
    هر زمان در پی دیدار توام…
    عاشقانه دوست دارم
    اگر یک آسمان دل را به قصد عشق بردارم میان عشق
    و زیبایی تو را دوست می دارم
    تو را عاشقانه دوست دارم
    مثل گلهای بهاری
    مثل پنجره های باز رو به دریا
    مثل گلهای عاشق در باغچه های انتظار
    تو را مثل خودت پاک و معصوم دوست دارم
    من عاشقم
    عاشق صدای شرشر بارن
    عاشق پنجره های خیس باران خورده
    و عاشق کوچه های نمناک انتظار
    من عاشقم
    عاشق شبهای پر ستاره و مهتابی
    در کوچه پس کوچه های دلواپسی در انتظار دیدار یک آشنا
    من عاشقم
    عاشق پاکی و معصومیت
    عاشق نگاهی پاک و بی ریا
    عاشق سبزی بهار و عاشق تمام شقایق های دنیا
    با من بمان

    ستاره ها امشب چه غمگین و ماه چقدر پریشان و خورشید در آسمان پر نمی زند.


    عزیزی روی زمین ٬روی بلندای هفتم کنار ایوان رو به زندگی٬ بازدر به روی همه بسته در غمی فکور گوشه ای نشسته

    با چشمان اشکبار رو به آسمان ٬گاه درون خویش زانو بغل گرفته٬ ساکت و آرام با وجودی پر از کسی

    خالی از دیگران و هر کسی آهسته ٬آهسته جان می دهد.

    امشب حرفهای گفته و ناگفته را با تو تکرار می کنم. امشب ستاره ها ماتم گرفته اند.

    گریه کسی خنده از لبها ربوده است. باران و گریه امشب در هم دویدند.

    آخر ای عزیز٬ ای مهربان٬ این چنین زارو غمزده گفته بودیم

    من تو را دارم و به توبسته ام وفا

    با تو باز می شوم٬ با نگاه تو گرم می شوم٬ با وجود تو راه می روم ٬

    بال می زنم ٬با امید تو پر گشوده ام
    شاد بودنت را کف دستانم مینویسم تا وقت دعا اولین خواسته ام از خدا باشد
    همیشه میگفتم دل شکستن سخته اما به راحتی قلبمو شکستند
    براي تو مي نويسم که در تنها با صداي دلنشين و کلامت اشنايم

    و با چشمان و چهره اش بيگانه..

    فقط اين را مي دانم که نور اميد را در دلم کاشتي و تنهايي‌ام را شريك شدي

    اي کاش حضورت تنها در خيال و رويا نبود...

    اي کاش هميشه با من بودي

    برای تویی که تمام تنهاییم پراز یادتوست

    براي تو مي‌نويسم برای تویی که احساسم از آنِ وجود توست

    برای تویی که هرلحظه دوریت برایم مثل یک قرن است

    برای تویی که سکوتت سخت ترین شکنجه من است

    برای تویی که عشقت معنای بودنم است

    برای تویی که غم هایت معنای سوختنم است

    آري براي تو مي‌نويسم دوستت دارم بهترينم
    بهترینم؛ با چه نامی صدایت کنم

    چگونه از تو بنویسم

    در حالی که قلمم در برابر تو ناتوان است...

    به چه زبانی دوستت دارم را برایت تعبیر کنم

    تا ناباوری را که در عمق پندارت لانه کرده، بسوزانم...

    مهربانم؛

    بارها حرف از تکرار و تکراری شدن زده ای

    بارها دل مرا با تکرار هراس انگیز این مکرر لرزانده ای...

    بارها خواسته ای به من بفهمانی:

    این همه دلتنگی ِالتهاب آمیز سرانجامی ندارد!!

    من در آن لحظه ها اسیر بی کسی ِ خویشم...

    و ناگاه صدای ترنم ِشب بوها بلند می شود

    و هنوز عشق در عمق ِ وجودم بلوا می کند،تا همیشه

    عزیزم اطمینان داشته باش که هیچ گاه برایم تکراری نخواهی شد.

    اطمینان داشته باش همیشه و همه وقت دلتنگِ حضورت هستم...
    خیلی سخته باورم شه که تو پیشم دیگه نیستی
    بگو که هنوز چشماتو رو به عشق من نبستی
    چشم من میگه تو رفتی
    اما قلبم میگه هستی
    حالا که همش خیاله بذار دستات رو بگیرم
    بذار تو فرض محالم با تو باشم تا بمیرم
    بذار عاشقت بمونم
    حالا که همش تو رویاست نذار دلتنگت بمونم
    مرگ بیداری برای من
    اینو خیلی خوب میدونم
    اما بذار عاشقت بمونم
    " بسیار انسان هایی رو دیدم که لباس به تن نداشتند

    و بسیار لباس هایی رو که انسان در آن ها نبود "
    کاش می دانستی چقدر تو را دوست دارم....

    کاش می دانستی که تمام زندگی منی و بدون تو این زندگی برایم زیبا نیست...

    کاش می دانستی شب و روز ، لحظه به لحظه به یاد تو هستم

    ، با یاد تو زندگی می کنم و به عشق تو نفس می کشم عزیزم...

    کاش می دانستی چقدر برای من عزیزی ...

    اگر می دانستی هیچگاه خنجر سرد در این دل عاشقم فرو نمی کردی!

    اگر می دانستی هیچگاه طاقت دیدن اشکهای مرا نداشتی عزیزم!

    کاش می دانستی که تو تمام هستی منی و این دنیا را بدون تو نمی خواهم!

    عزیزم باور کن که دوستت دارم ، بیشتر از آنچه که تصور می کنی !

    باور کن این قلب عاشقم تنها به عشق تو می تپد و تنها یک نام

    و آن هم نام مقدس تو در آن حک شده است
    دریا
    خودش را با موج تعریف می‌کند

    جنگل
    خودش را با درخت

    آسمان
    خودش را با ستاره

    و من
    خودم را با تو تعریف می‌کنم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا