عشق من
در اغوشت ارام میگیرم ....همه ی دلواپسیها و دلتنگی هایم را .....
در اغوشت به باد میسپارم ....
نگاهم را به سویت روانه میکنم ......
تنم را به اغوشت وصله میزنم و تو را محو اغوشم میکنم ...
کالبد وجودم را محصور صدای زمزه ی باران چشمانم میکنم ....
سکوت درونم را به تن پوشی از جنس مهر در چشمانت تلاوت میکنم ...
عاشقانه هایم را از قلبم برروی نگاهت حک میکنم ......
تو را صدا میکنم ...
سرود عشق زندگیمان را به اوای قاصدک های عاشق یکی میکنم ...
تو را صدا میکنم ...
انتظار را تماشای کوچه های تشنه قدمهایمان به سکوت وادار میکنم ......
تو را صدا میکنم ....
پس بخوان سکوت انتظار اغوشم را .......که چه بیتاب دلم تو را صدا میکند ......
زندگی من ...
در اغوشت ارام میگیرم ....همه ی دلواپسیها و دلتنگی هایم را .....
در اغوشت به باد میسپارم ....
نگاهم را به سویت روانه میکنم ......
تنم را به اغوشت وصله میزنم و تو را محو اغوشم میکنم ...
کالبد وجودم را محصور صدای زمزه ی باران چشمانم میکنم ....
سکوت درونم را به تن پوشی از جنس مهر در چشمانت تلاوت میکنم ...
عاشقانه هایم را از قلبم برروی نگاهت حک میکنم ......
تو را صدا میکنم ...
سرود عشق زندگیمان را به اوای قاصدک های عاشق یکی میکنم ...
تو را صدا میکنم ...
انتظار را تماشای کوچه های تشنه قدمهایمان به سکوت وادار میکنم ......
تو را صدا میکنم ....
پس بخوان سکوت انتظار اغوشم را .......که چه بیتاب دلم تو را صدا میکند ......
زندگی من ...