mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • در ذهن زنانه ی من....

    مرد یعنی تکیه گاهی امن.....

    یعنی بوسه ای از روی دوست داشتن ،بدون اندکی شرم!

    در ذهن زنانه ی من....

    مرد یعنی کوه بودن، پر از سخاوت، پر از حیای مردانه...

    در کنار این ابهت،لوس شدنهای کودکانه!!!

    در ذهن زنانه ی ِمن...

    مرد یعنی دوست میدارمت تو هر لحظه با منی!

    تو مردی...

    من بی تو از تمام آفرینش بیگانه ام
    بیشتر ازان چیزی که فکرش را میکنی در وجود من نهفته شدی زندگی من .......

    قلب من .......احساس من .........عشق من .......برای تو بوده و هست زندگی من ........

    تو در تک تک لحظه های من وجود داری .....

    در تک تک ثانیه های من........

    همیشه قلبم به یاد تو و نفسهایم از تو زندگی من.....

    نرگس
    عجب چشمیییییییییییییییییییی داره پسر:eek::eek: خداییش خیلی خوشگله



    یکرنگ بمان ... حتی اگر در دنیایى زندگی می کنی که ... مردمش براى پررنگ شدن حاضرند هزار رنگ باشند .
    برایم بخند ......میخواهم همه ی دنیا صدای خوب بودن و شاد بودنت را بشنوند


    زندگی من ......همیشه بخند ...


    نیما یوشیج در جشن یک سالگی فرزندش نوشت:

    پسرم!

    یک بهار،

    یک تابستان،

    یک پاییز،

    و یک زمستان را دیدی.

    از این پس همه چیز جهان تکراری است؛

    جز مهربانی... :smile:
    به آرامی آغاز به مردن می کنی
    اگر سفر نکنی
    اگر کتابی نخوانی
    اگر به اصوات زندگی گوش ندهی
    اگر از خودت قدردانی نکنی
    به آرامی آغاز به مردن می کنی
    زمانی که خود باوری را در خودت بکشی
    وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند
    به آرامی آغاز به مردن می کنی
    اگر برده عادات خود شوی
    اگر همیشه از یک راه تکراری بروی
    اگر روزمرگی را تغییر ندهی
    اگر رنگ های متفاوت به تن نکنی
    یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی
    اگر از شور و حرارت ، ازاحساسات سرکش
    از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وا می دارند و ضربان قلبت را تند می کنند دوری کنی...
    تو به آرامی آغاز به مردن می کنی
    اگر هنگامی که با شغلت، یا عشقت شاد نیستی ، ان را عوض نکنی
    اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی
    و اگر ورای رویاها نروی
    اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگی ات
    ورای مصلحت اندیشی بروی
    امروز زندگی را آغاز کن
    امروز مخاطره کن
    امروز کاری کن
    نگذار که به آرامی بمیری
    شادی را فراموش مکن


    عشق من


    شاهزاده ی من


    دلتنگم


    خیلی دلتنگ


    انقدر که برای ارامشم .....اغوش دریا را برگزیده ام


    دلتنگ نگاهت که چه زیباست کشف فلسفه ی عشق چشمانت


    چه زیباست اعجاز ترنم امواج برای براوردن ارزویم


    ارزویم که همان دیدار توست .......گرفتن دستان تو ...و بوسیدن لبهای توست ...


    دریا ....نغمه ی عشقمان را مینوازد


    دوریم از هم ..........اما چه نزدیک است دلهایمان به هم


    عطر نفسهایت در ذره ذرات وجود من نهفته است ...


    تو در وجود من زندگی میکنی .....


    من از بازدم نفسهای تو نفس میکشم .....

    زندگی من



    نرگس فاطمی


    [IMG]
    زندگی من .....

    نگاهم کن ...میخواهم خستگی هایت را در پیچک اغوشم از مهر بپوشانم ...

    زندگی من ...

    تو کالبد وجودم را محصور خود و محبت بی دریغ خود کرده ای .......

    از نگاهم رازهای دلم را بخوان ...

    وقتی نیستی ....مثل این است که من نیستم ...

    وجودم به وجود تو وابستست ....

    تکیه گاه من ...سینه های مردانه توست ...

    دستان توست ...

    محل زندگی من اغوش توست ....

    مرا ازنگاهم دریاب ....

    که دوستت دارم ....


    مانی


    بیشتر ازان چیزی که فکرش را میکنی در وجود من نهفته شدی زندگی من .......

    قلب من .......احساس من .........عشق من .......برای تو بوده و هست زندگی من ........

    تو در تک تک لحظه های من وجود داری .....

    در تک تک ثانیه های من........

    همیشه قلبم در یاد تو و نفسهایم از تو زندگی من.....



    آرزو میکنم که فرو افتادن هر برگ پاییزی ، آمینی باشد
    برای آرزویهای قشنگت …
    پاییزت مبارک …
    برو و بگذار چیزی از تو بماند که نبودنت را گرانبها کند ...
    برو وبگذار پیش ازاینکه رفتنت دردی بر دلی بنشاند،خاطره ای پر حسرت شود ...
    برو و نگذار ماندنت باری بشود بر دوش دل کسی که شکستن غرورت برایش...
    از شکستن سکوت اسانتر باشد...عشقت را بردار و برو...
    برو...زیبا برو . . . .که من در خود سخت شکسته ام.....


    عشق من

    نامه ام را ادر اینجا برایت زمزمه میکنم

    باد مرا همراهی میکند و قاصدکم را به دیدارت رهسپار میسازد ...

    من ...زیباترین عاشقانه ام را

    با عشق

    با احساسم

    برای تو

    با قایقی از جنس باد میفرستم

    در ساحل منتظر باش

    زیرا امواج قایق حاوی عاشقانه ام را برایت خواهند اورد

    شاهزاده ای من

    دوستت دارم .......
    ماندن همیشه خوب نیست.

    ..رفتن هم همیشه بد نیست...
    گاهی رفتن بهتر است.گاهی باید رفت...باید رفت تا بعضی چیز ها بماند...
    اگر نروی هر انچه ماندنیست خواهد رفت...
    اگر بروی شاید با دل پر بروی و اگر بمانی با دست خالی خواهی ماند...
    گاهی باید رفت و بعضی چیزها که بردنی ست با خود برد...
    مثل یاد ، مثل خاطره ، مثل غرور...
    و انچه ماندنیست را جا گذاشت، مثل یاد، مثل خاطره، مثل لبخند...
    رفتنت ماندنی می شود, وقتی که ب......اید بروی...
    و ماندنت رفتنی میشود, وقتی که نباید بمانی...
    برو و بگذار چیزی از تو بماند که نبودنت را گرانبها کند ...
    برو وبگذار پیش ازاینکه رفتنت دردی بر دلی بنشاند،خاطره ای پر حسرت شود ...
    برو و نگذار ماندنت باری بشود بر دوش دل کسی که شکستن غرورت برایش...
    از شکستن سکوت اسانتر باشد...عشقت را بردار و برو...
    برو...زیبا برو . . . .که من در خود سخت شکسته ام.....
    عشق من

    دستانت ......گرمی خورشید را دارد ...

    چشمانت ....پاکی اسمان را ...

    بزرگی قلبت به اندازه دنیا ...

    سینه های مردانه ات که مرا تکیه گاهی محکم است ...

    مرا ......

    چه موهبت بزرگیست که تو را دارم ...

    شاهزاده ی من ...



    مانی










    کجایی یار من ....


    این عشق ......قلبمان را بهاری کرده است ....

    در رویایی عاشقانه هستم .......چشمانم را میگشایم ........عشق را در چشمان همیشه بهاری تو میبینم ....

    من ....تو را میخوانم ......به دنبال نجوای عاشقانه تو میگردم ....و نگاهت را میابم که مرا پر ازبوسه های عاشقانه میکند ...

    کجایی یار من ؟؟؟ کجایی ترنم وجود من ؟؟ نفسهایم ازتوست .........تکیه گاهم از وجود پر از شعله های عشق توست ...

    من را جانی دوباره ببخش ......زندگی من .....


    خنده هایت برای من عالمی دیگر است ......

    عالمی که میدانم روزهایش را با تولد عشق اغاز میشود و شب هایش را با دلدادگی عاشقان به صبح میرساند .....

    زیباست عشقت .......خندیدنت ......

    من دیگر از خدای خود چه بخواهم ؟؟؟

    همه ی زندگی من ..........خنده های توست ......


    آرامم

    آرام

    مثل اشکی که به لبها میرسه

    مثل رودی که به دریا میرسه

    مثل خوابی که به رویا میرسه . . .

    در من شوق رسیدن به هیچکس موج نمیزند

    من تمنای دیدن هیچکس را ندارم

    فقط آرامم

    من قرابتی با هیچکس ندارم

    شاید

    قلبم مرده است

    شاید هم روحم

    اما هرچه هست

    آرامم

    آرام ! ! !

    مثل یک مرده . . .

  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا