*Maedeh.archi*
پسندها
7,951

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • من خدا رادارم

    کوله بارم بردوش

    سفری بایدکرد سفری بی همراه

    سازکم به من گفت

    هرکجارسیدی ازسفرترسیدی

    توبگوازته دل من خدارادارم

    من وسازم چندیست که فقط با اوییم
    تو که از اولشم جای من یکی دیگه توی قلبت بود
    نگو به من که تو هر کاری کردی درسته نگو حقت بود
    تو که از اسممو عشقمو حسمو قلبم دلت آکندی
    به چشای من ساده ی بی کس تنها داری می خندی
    همیشه دروغ می گفتی واسه من میمیری
    بگو عاشقم نبودی تو که داری میری
    به خدا همش دروغه که منو دوست داری
    تو که روی قلب من اینجوری پا میزاری
    بگو این دروغه دوست داشتنی رو این بارم
    باز بگو بی تو میمیرم بگو دوست دارم
    من که این همه دروغ تورو باور کردم
    یه دفه دیگه بگو بگو که بر می گردم
    تو که از اون همه حرفایی که به تو گفتم چیزی یادت نیست
    تو که میزاری میری و من اینجا میمونم با چشای خیس
    تویی که ازم گذشتن آسونه واست مثه بازیچم
    چجوری بهم می گفتی که مثل قدیما عاشقت میشم
    همیشه دروغ می گفتی واسه من میمیری
    بگو عاشقم نبودی تو که داری میری
    به خدا همش دروغه که منو دوست داری
    تو که روی قلب من اینجوری پا میزاری
    بگو این دروغه دوست داشتنی رو این بارم
    باز بگو بی تو میمیرم بگو دوست دارم
    من که این همه دروغ تورو باور کردم
    یه دفه دیگه بگو بگو که بر می گردم
    خوب حالا گریه نتن!!با پریز برق نباید بازی تنن ولی ابنبات نمیشه ازش گذاشت
    :w24:اخییییییییی نازی عزیزم.....خوب مامانت درس میگه اب نبات بخوری دندونت خراب میشه پریز برقم که اسباب بازی نیست باید با اسباب بازیات بازی کنی
    اين قيافه ي عمو حبابه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:surprised:
    حالا قيافش به كي رفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟:w20:
    بچه ي من لپ گليه........ني ني تو چرا اون شكليه؟؟؟؟:child:
    چلوكبابو ا كجا اوردي دخمل؟؟؟؟؟؟؟؟؟.............چلوكباب دوس دارم:heart:
    100 دفه گفتم ابنبات نخور:w00:........با پيريز برق بازي نكن:w00:......با عروسكات بازي كن.....هرچند اونارم كه شبيه گودزيلا كردي:w07:.......اي خداااااااااااا ........از دس تو:exclaim:................جوش اوردم
    راستي مي خوايم بعد امتحانات بريم انجمن انديشمندان:w16:..........درساتو خوب بخون 2تايي بريم عزيزم:w10:
    سلام دخملي جون جوووووووووووووووووووونم:w40:..................دلم برات تنگوليده بود ماماني:w40:
    ﮔﺮﯾﻪ ﻛﺮﺩﻡ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﻢ ﺍﯾﻦ‌ﺑﺎﺭ ﺁﺭﺍﻣﻢ ﻧﻜﺮﺩ

    ﻫﺮﭼﻪ ﻛﺮﺩﻡ... ﻫﺮﭼﻪ... ﺁﻩ! ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺁﺭﺍﻣﻢ ﻧﻜﺮﺩ

     

    ﺭﻭﺳﺘﺎ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺜﻞ ﻗﺒﻞ

    ﮔﺮﻣﯽ ﺁﻏﻮﺵ ﺷﺎﻟﯿﺰﺍﺭ ﺁﺭﺍﻣﻢ ﻧﻜﺮﺩ

     

    ﺑﯽ ﺗﻮ ﺧﺸﻜﯿﺪﻧﺪ ﭘﺎﻫﺎﯾﻢ ﻛﺴﯽ ﺭﺍﻫﻢ ﻧﺒﺮﺩ

    ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﺑﺎ ﺳﺎﯾﻪ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺁﺭﺍﻣﻢ ﻧﻜﺮﺩ

     

    ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ ﻛﻨﻢ، ﺍﻣﺎ ﻧﺸﺪ

    ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ، ﺍﻣﺎ ﻧﺸﺪ، ﺍﯾﻦ ﻛﺎﺭ ﺁﺭﺍﻣﻢ ﻧﻜﺮﺩ

     

    ﺳﻮﺧﺘﻢ ﺁﻧﮕﻮﻧﻪ ﺩﺭ ﺗﺐ، ﺁﻩ! ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﭙﺮﺱ

    ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﺗﺐ ﺑﺮ ﻧﻤﺪﺍﺭ ﺁﺭﺍﻣﻢ ﻧﻜﺮﺩ

     

    ﺫﻭﻕ ﺷﻌﺮﻡ ﺭﺍ ﻛﺠﺎ ﺑﺮﺩﯼ ﻛﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻨﺖ

    ﻋﺸﻖ ﻭ ﺷﻌﺮ ﻭ ﺩﻓﺘﺮ ﻭ ﺧﻮﺩﻛﺎﺭ ﺁﺭﺍﻣﻢ ﻧﻜﺮﺩ
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا