دلم تنگه ، تنگ روزهای بیخیالی ،
تنگ روزهای ندانستن …
تنگ روزهای خوابهای خرگوشی ،
تنگ روزهای حفظ کردنهای اجباری …
تنگ روزهای رفتن کنار آبی ترین آب به بهانه دلتنگی … دلم تنگ ثانیه ای از آن ساعتها خاموشی است همراه با عزیزترین همدردها …
دلم تنگ است ، تنگ تنگ . . . . .
آهان دیگه اینو(مزه) نمیتونم از روی عکس تشخیص بدم
باوشه یادم میمونه....
اومدم منکه بلد نیستم بریم نشونم بده هفته ای یه بار میام میخرم
از خونتون دوره که ....اما چون میای نصفشو میدم بهت نصفشوهااااا
چرا دیگه دقیقا بسته بندیش همینه کهتازه اونم گردویی
بهار من که فرق چندانی نمیبینم فقط طرح روش فرق داره انگاردقتم همیشه زبانزده
نه کلوچه داغ نخوردم....کیک داغ خوردم اما
فک کردم رفتی..
دیگه دلتنگی و....
من دوران مدرسه یادمه با شهرای شمالی مشکل داشتم کلا جغرافیا .......
مررسی نمیدونستم
اما شکل اینام که مثل همون بسته بندی هاست که؟
سلااااااااااااااااااااااااااااام به به ببین کی اومده
خوبی؟
میگم چند روزه نیستی یا کوتاه میای پس درگیر پروژه ای
از بیکاری که بهتره...ترجیح میدم کلی کار داشته باشم تا بیکار باشم
فومن شماله الان که فک میکنم یه چیزای یادم میاد که آره شماله گویا
سلام به به چقدر کلوچهمررسی
عه بهار اینا سوغات لاهیجانه؟
آخه یکی از آشناهامون از اینا واسمون سوغات آوردن من اصولا اهل حرف زدن نیستم تا سوال کنم الان یادم اومد فرصت رو غنیمت شمردم از تو بپرسم.
با دیدن اینا هوس کردم برم بخورم
دلم کمی ارتفاع می خواهد ...بروم بالا
باااالا و باز هم بالاتر....
شاید با با بالارفتن و دور شدن ....
به چشم ببینم کوچک شدن ها را ....در لحظه نیست شدن ها را...گدلم کمی هوای تازه می خواهد ...
این ارتفاع همه چیز را دور و محو کند نبودنت اینجاست...!
دلم برای بودنت تنگ است...
دلم تنگ است...!